اسپرسا

لغت نامه دهخدا

اسپرسا. [ اَ پ َ ]( اِ مرکب ) در بابل واحد مقیاس مساحت ، مسافتی بود که شخصی رشید ( یعنی کسی که بحدّ رشد رسیده بود ) در مدت دو دقیقه میتوانست طی کند ( این مقدار از زمان را ازاین جهت اتخاذ کرده بودند که بر حسب تجربه معین شده بود از وقتی که اولین شعاع آفتاب دیده میشود تا نمایان شدن تمام قرص آن برای پیمودن مسافتی این مدّت لازم است ). در باب این مقیاس هم نظرها مختلف است. بعضی آنرا معادل 185 متر و برخی مساوی با 147 متر میدانند، ولی موافق نوشته های هرودوت و کزنفون و اراتستن مقیاس مزبور را باید از 189 تا 150 متر دانست . سی اسپرسا معادل یک پَرْثَنْها بود و پرثنها همان پرسنگ یا فرسخ است. ( مورخین یونانی پرسنگ نوشته اند ). بنابراین پرسنگ معادل 4433 یا 5550متر بوده. کسور اسپرسا از اینقرار بود: اسپرسا= 360آرسنی ، آرسنی = 20 اَنگسته ، اَنگسته = 6 پوه و اسپرسا همان اسب رس است. ( ایران باستان ص 1479 و 1498 ).

فرهنگ فارسی

مقیاس مسافت درایران قدیم و آن مقدارمسافتی بوده که یک مردجوان دردودقیقه طی می کردومقدار آنرااز۱۵٠ تا۱۸۹ مترگفته اند
( اسم ) واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید ( یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد ) در مدت دو دقیقه میتوانست بپیماید ( این مقدار را بر حسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید تا نمایان شدن قرص تمام آن برای پیمودن چنین مسافتی لازم است . ) بعضی آنرا معادل ۱۴۷ متر و برخی ۱۸۵ متر دانسته اند ولی طبق نوشته های هرودتس و کزنفون واراتستنس مقیاس مذکور را باید از ۱۵٠ تا ۱۸۹ متر دانست . سی اسپر سا معادل یک پرثنها ( فرسنگ ) بود .

فرهنگ معین

(اَ پَ ) (اِمر. )= اسپ ریس . اسب ریس : واحد اندازه گیری مسافت در ایران باستان و آن مسافتی بود که شخص رشید (یعنی کسی که به حد رشد رسیده باشد ) در مدت دو دقیقه می توانست بپیماید. (این مقدار را برحسب تجربه معین کرده بودند که از هنگام پیدا شدن اولین شعاع خورشید

پیشنهاد کاربران

اَسپَرسا :
واحد اندازه گیری طول برابر 193سانتی متر ( هر پَرثنها یا فرسنگ برابر 31 اسپرسا بوده است )

بپرس