اغنیا

/~aqniyA/

برابر پارسی: توانگران، توانمندان، دارایان

لغت نامه دهخدا

اغنیا. [ اَ ] ( از ع ، ص ، اِ ) مأخوذ از تازی. توانگران. مالداران. ( ناظم الاطباء ) : ملوک و اغنیا را در چشم همت او هیبت و شوکت نمانده. ( گلستان ).
- حکومت اغنیا ؛ حکومت سرمایه داران.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع غنی توانگران بی نیازان مالداران .

فرهنگ عمید

= غنی

پیشنهاد کاربران

اصحاب دولت. [ اَ ب ِ دَ / دُو ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کسانی که دارای دولت و مکنت باشند. ( ناظم الاطباء ) . خداوندان ثروت. توانگران. ثروتمندان. اغنیا. داراها. متمکنان :
ما خوشه چین خرمن اصحاب دولتیم
باری نگه کن ای که خداوند خرمنی.
سعدی ( طیبات ) .
و رجوع به صاحب دولت شود.
بی نیازشان، توانمندان
بی نیازان، دارایان

بپرس