افزر

لغت نامه دهخدا

افزر. [ اَ زَ ] ( ع ص ) مردی که فزره بر پشت یا بر سینه وی باشد. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آنکه کلی دارد بر پشت. ( تاج المصادر بیهقی ). آنکه لکی برپشت دارد بزرگ. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). قوزپشت.

افزر.[ اَ زَ ] ( اِخ ) نام بلوکی است از گرمسیرات فارس واقع در مسافت سی وپنج فرسخ در جنوب شیراز و محدود است از جانب مشرق ببلوک جویم و از شمال ببلوک قیر و کارزین و از مغرب به محال اربعه و از جنوب ببلوک خنج. و وجه تسمیه این بلوک به افزر آن است که افزر مخفف افزار است که عبارت باشد از آلات پیشه وران عموماً یا جولاهگان خصوصاً و شاید این آلات را در این بلوک می ساخته اند. یا آنکه طایفه ای از عرب بنی افزار در آن توطن داشتند. و صحرای این بلوک در اواخر زمستان و در اوایل بهار، قطعه ای از بهشت در نظر آید. بلوک افزار فارس در جانب جنوبی شیراز افتاده است. درازی آن از «نیم ده » تا «تنگ گله » چهار فرسخ و نیم. و پهنای آن از منگو تاکردل دو فرسخ و نیم. نخل و لیمو و نارنگی بخوبی میپروراند. آب زراعت بیشتر این بلوک از رودخانه کارزین است. زراعت آن گندم و جو و پنبه و شلتوک و تنباکو. مدتها است این بلوک از آبادی افتاده است و ایلات قشقائی زراعت مختصری کنند و منفعت کمی برند. نخلستانش بی درخت و بساتینش بی درخت. قصبه این بلوک قریه نیم ده است بمسافت سی وپنج فرسخ از شیراز دورافتاده و در زمان قدیم علماء و بزرگان از افزر برخاسته اند. ( از فارسنامه ناصری ج 2 ص 179 ). این ناحیه را بنام ابزر نیز نوشته اند. ابن البلخی آرد: قیر و ابزر دو شهرک است که با کارزین رود همه گرمسیر است و آب آن از رود تکان خورد و درختستان خرما است و به کارزین قلعه ای محکم است و آب دزدکی کرده اند که از رود تکان ، آب بقلعه می برند و هرم و کاریان از این اعمال است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 135 ). بهرحال در ضبط کلمه اختلاف است ولی مشهور میان متأخران افزر و منسوب بدان افزری است چنانکه در فرهنگ جغرافیایی ایران چنین آمده است : نام یکی از دهستانهای دوگانه بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد و در جنوب بخش واقع شده است. حد خاوری آن رودخانه قره آغاچ و حد شمالی ارتفاعات قیر و کارزین و افزر و حد جنوبی کوه لار و کوه نره می باشد. هوای دهستان گرم و آب مشروب و زراعتی آن از قنوات. شغل اهالی زراعت ، باغداری و گله داری است. این دهستان از 15 آبادی تشکیل شده و حدود دوهزارودویست تن جمعیت دارد و قراء مهم آن عبارتند از: شرف خلیل ، باغ نو، مظفری و مرند. طائفه عمله ، کشکولی کوچک ، چهارده چریک از قشقائی در این دهستان قشلاق می کنند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). و مرحوم قزوینی در حاشیه شدالازار درباره ٔضبط کلمه آرد: راقم سطور گوید این وجه تسمیه ( وجه تسمیه ای که مؤلف فارسنامه ناصری ذکر کرده ) درست باشد یا مصنوعی ، معلوم نیست ولی در هر صورت میرساند که تلفظ امروزی نام این بلوک افزر است با فاء و زای معجمه و در آثارالعجم نیز صریحاً این کلمه را بهمین نحوضبط کرده است. ولی تلفظ بطبق عموم کتب مسالک و ممالک قدیم این کلمه ( از قبیل ابن خردادبه ص 44 و ابن الفقیه ص 201 و مقدسی ص 447 و ابن حوقل چ جدید ص 267 و فارسنامه ابن البلخی چ اروپا ص 135 و 125 و نزهةالقلوب ص 118 و 217 و وصاف ص 150 و همین کتاب حاضر ( شدالازار )، ابزر بباء موحده بجای فاء بوده است و صاحب قاموس که مسقطالرأس او بتصریح خود وی قریه کارزین بود و کارزین چنانکه میدانیم بکلی متصّل ببلوک ابزر است.پس وی بالطبع بهتر از همه کس از ضبط اسم این قصبه باخبر بوده است ، در قاموس در ماده ب زر گوید: «و ابزر کاحمد بلد بفارس » ( از حاشیه شدالازار چ قزوینی ص 215 ). و رجوع به نزهةالقلوب و جغرافیای غرب ایران شود.

فرهنگ فارسی

نام بلوکی است از گرمسیرات فارس واقع در مسافت سی و پنج فرسخ در جنوب شیراز

دانشنامه عمومی

افزر یکی از شهرهای استان فارس ایران است. این شهر، در بخش افزر از توابع شهرستان قیر و کارزین قرار دارد و جمعیت آن بر پایه سرشماری سال ۱۳۹۵، برابر با ۲، ۶۵۷ تن است. [ ۱]
البته در گذشته نام مرکز شهر افزر مرند ( مرودین ) بود . که در تقسیمات جدید کشوری به نام افزر شناخته می شود . یک منطقه تاریخی که در فصل بهار خطه ای از بهشت است در صورت بارندگی البته. در اوایل تا اواخر دهه 50 این منطقه محل کشت خشخاش بوده است . همچنین مملو از درختان کُنار یا سدر عربی بوده که ضرب المثل معروف به زبان ترکی قشقایی؛ افزر دَ کونار یوخ ( کنایه از افزر کنار ندارد ) راجع به همین منطقه گفته شده که درختان بسیار زیاد و جنگل بزرگ کنار در این منطقه بوده که متأسفانه به مرور درختان را قلع و قمع کرده اند برای ایجاد زمین های کشاورزی . عسل کُنار منطقه افزر در ایران بی نظیر است و مشتریان خاص خودش را در کشورهای عربی دارد البته در صورت اصل و سالم بودن عسل . اکثریت افراد منطقه افزر قشقایی ها و فارس ها هستند که در این منطقه ساکن اند.
عکس افزر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

افزر ب معنی ضرراب خانه. جایی ک سکه ضرب میشده. . اف. . کوره. . . زر. . طلا

بپرس