اقتار

لغت نامه دهخدا

اقتار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قُتُر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بمعنی کرانه و جانب. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ج ِ قُتْر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قتر شود.

اقتار. [ اِ ] ( ع مص ) نفقه را بر عیال تنگ کردن. ( ترجمان القرآن ) ( منتهی الارب ). نفقه تنگ داشتن. ( تاج المصادر ) ( ناظم الاطباء ). || در کازه درآمدن صیاد. || لازم گرفتن چیزی را. || نیازمند شدن مرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درویش شدن. ( تاج المصادر ) ( ترجمان القرآن ). || بخور کردن زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوشبوی کردن بعود. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

نفقه را بر عیال تنک کردن نفقه تنگ داشتن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تنگ گرفتن بر خویش یا دیگری در زندگی را اِقتار می گویند که از آن در باب خمس و دین بحث شده است.
اگر شخصی در مخارج سال بر خود یا عائله‏اش تنگ بگیرد و کمتر از اندازه نیاز (مطابق شأن خود) هزینه کند، در اینکه به مقدار صرفه جویی شده از مخارج سالانه، خمس تعلّق می‏گیرد یا نه اختلاف است.
اقتار در باب دین
بنابر تصریح برخی، مستحب است بدهکار برای ادای دین، بر خود و خانواده‏اش ـ در صورت رضایت آنان ـ در زندگی و معیشت سخت بگیرد.


پیشنهاد کاربران

بپرس