الحاح
/~elhAh/
مترادف الحاح: ابرام، اصرار، التماس، پافشاری
برابر پارسی: پژوژ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- (مصدر ) ستهیدن سخت ایستادن اصرار کردن در طلب چیزی پافشاری کردن دربار. امری . ۲ - ( اسم ) ستیهش اصرار ابرام. جمع : الحاحات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. درخواست کردن.
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
اصرار به چیزی که واضح است
پیشنهاد ، لطفا برای افزایش فهم عر کلمه یک تصویر برای آن قرار دهید
سماجت
پافشاری کردن ، اصرار کردن 🌴🌴
پاپی شدن!