الفصل فی الملل و الاهواء و النحل

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الفصل فی الملل و الأهواء و النحل کتابی است در سه جلد، به زبان عربی؛ نوشته ابومحمّد علی بن احمد؛ معروف به ابن حزم اندلسی ظاهری (م. 456 ق) در نقد و انکار باورهای کلامی دیگر فرق اسلامی و غیر اسلامی؛ همانند یهود و نصارا.
کتاب حاضر مشتمل بر مقدمه ای به قلم محقق اثر؛ احمد شمس الدین، مقدمه مصنف و دو بخش اصلی (فرق غیراسلامی و فرق اسلامی) می باشد که هر کدام از این بخش ها خود فصول متعددی را دربردارد.
اثر مزبور یکی از مشهورترین آثار فرقه ای - کلامی است که توسط یکی از پرکارترین دانشمندان اهل سنّت نوشته شده است. نویسنده، سنّی و با گرایش اهل حدیث و ظاهریه، به روش توصیفی - تحلیلی و همراه با نقد و انکار باورهای کلامی دیگر فرق اسلامی و غیراسلامی، همچون دیانت یهود و نصارا، اثر خود را سامان داده است. بخش مورد توجهی از این اثر درباره فرقه شناسی و جدال و مناقشه با فرق اسلامی و با هدف اثبات کفر آن هاست، اما رسالت اصلی کتاب را می توان تبیین موضوعات مختلف کلامی چهار سده نخست دانست.
این کتاب آکنده از اطلاعات و گزارش های دقیق درباره عقاید و ادیان است. ابن حزم در این کتاب نیز، به شیوه معمول خود، مخالفان و نظریات ایشان را بی باکانه به زیر تازیانه انتقاد می کشد و از تکفیر یا تفسیق آنان پروا ندارد. در الفصل گاه رساله های مستقلی درباره موضوعات مستقل گنجانده شده است، و گاه نیز در آن از نوشته های دیگرش نام می برد. انتقادهای ابن حزم از تورات و انجیل ها به ویژه شایان توجه و نشانه احاطه او بر اعتقادات و محتوای آن کتاب هاست.
ابن حزم در برابر فرقه ها و نحله هایی که در درون اسلام پدید آمده، حساسیت ویژه ای نشان می دهد و پس از تشریح نظریات و باورهای پیروان آن ها، همگی را از دم تیغ انتقاد می گذراند. وی فرقه هایی را که به اسلام اقرار دارند، به 5 گروه تقسیم می کند: اهل سنت، معتزله، مُرجئه (مُرجئیّه)، شیعه و خوارج، و می نویسد که هر یک از این فرقه ها، شاخه شاخه شده و در درون آن ها فرقه های دیگری پدید آمده است. از دیدگاه ابن حزم همه این فرقه ها گمراهند، جز اهل سنت که وی ایشان را «اهل الحق» و جز ایشان را «اهل البدعة» می نامد. وی صحابه و پس از آن تابعین و سپس اصحاب حدیث و فقیهان، نسل پس از نسل، و عوام پیرو ایشان در خاور و باختر را در شمار اهل سنت می آورد. وی جز اینان همه فرقه ها را «فرق الضّلاله» (گروه های گمراه) می نامد و می نویسد که ایشان برای اسلام زیان آور بوده اند و خداوند به دست ایشان هیچ خیری به اسلام نرسانده است، و ایشان حتی یک روستا را از سرزمین های کفر فتح نکرده اند و در هیچ جا پرچم اسلام را نیافراشته اند. و به مسلمانان توصیه می کند که دینشان را نگه دارند و بر قرآن و سنن پیامبر وفادار بمانند و هر «نوآوری» را به دور اندازند، زیرا هر نوآوری بدعت است و هر بدعتی گمراهی و هر گمراهی سزاوار آتش دوزخ است.

پیشنهاد کاربران

بپرس