انعدام

لغت نامه دهخدا

انعدام. [اِ ع ِ ] ( ع مص ) معدوم شدن و نیست شدن. ( ناظم الاطباء ) . || ( اِمص ) نابودشدگی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به منتهی الارب شود.

فرهنگ فارسی

معدوم شدن، نیست شدن
۱ - ( مصدر ) معدوم شدن نیست شدن نابود گشتن. ۲ - ( اسم ) نیستی نابودی .

فرهنگ معین

(اِ عِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) معدوم شدن ، نابود شدن . ۲ - (اِمص . ) نیستی ، نابودی .

فرهنگ عمید

معدوم شدن، نیست شدن، نابودی.

پیشنهاد کاربران

بپرس