اوقار


برابر پارسی: گرانسنگ، برازنده، ارجمند

لغت نامه دهخدا

اوقار. [اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وِقْر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).بارگران یا عام است. ( آنندراج ). رجوع به وقر شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع وقر بارهای گران خروارهاخربارها.

فرهنگ معین

(اَ یا اُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ وِقْر. ۱ - بارهای سنگین . ۲ - بارِ قاطر و اسب .

فرهنگ عمید

= وِقر

پیشنهاد کاربران

بپرس