باحور

/bAhur/

لغت نامه دهخدا

باحور.( ع اِ ) بخاری را گویند که در هوای گرم از زمین برخیزد. ( برهان ). بخاری را گویند که زبر زمین خیزد. ( شرفنامه منیری ) ( شعوری ). || بسیاری و سختی گرما. ( برهان ). گرمای سخت. تموز. شدت گرما. ( قطر المحیط ). ایام باحور، ایام باحورا؛ روزهای گرم. هفت روزند اولشان نوزدهم تموز و این نام از بحران شکافته است و بحران حکم بود زیرا که خداوندان تجربت از آن حکم کنند بر حال هوا اندر ماههای زمستان و نخستین روز از باحور دلیل تشرین اول و دوم روز دلیل تشرین آخر و همچنین تا بآخر هرچه اندر هر روزی پدید آید از میغ یا از باران یا باد ماه او همچنان باشد نیز. ( التفهیم ).هفت روز از برج اسد است که هوا در غایت گرما باشد. || سختی گرما در ماه تموز و ایام مقرری آن هشت روز است از نوزدهم تموز تا بیست وششم ماه مذکور و این هشت روز اگر به غایت بگرمی بگذرند علامت ارزانی است و اگر بسردی بگذرند علامت قحط باشد. و نزد بعضی این لفظ مأخوذ است از بحران که به معنی حکم باشد یعنی هشت روز مذکور حاکم اند بر احوال هشت ماه از اول امرداد تا آخر اسفندارمذ. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). صاحب فرهنگ ناصری نوشته که سختی گرما و آن بیست روز است از تموز و این عربی است بعکس باحورا به الف است فارسیان حذف الف نموده استعمال کنند چون عاشور وعاشورا. ( از آنندراج ). دوازده روز تابستانست که گرمتر از آن دوازده روز در سه ماه تابستان نیست ، و باحورا هم گویند.( از فرهنگی خطی ). آن پانزده روز که در ایام سال سخت گرم است. ( شرفنامه منیری ، ذیل باحورا ) : دیگر آنکه از خانه کمتر کدخدائی و بی نواتر اهل آن تمامت توالی شهور صیفی یخ که بحقیقت در گرمای تموزی و ایام باحور جان از آن حیات می یابد منقطعنشود بلکه او را هر روز وظیفه معین باشد تا روز دیگر و انصاف که با وجود چنین جان بخشی در چنان فصل نام شهری دیگر بردن بخوشی و دلکشی نفس افسرده میگردد.
خشخشه زاو از یخ باحور در سقراق نو
خوشتر از بغداد و مافیها و قد سبق البیان.
( از ترجمه محاسن ص 65 ).
و رجوع به احوال و اشعار رودکی ص 1061 شود. لغتی است یونانی بمعنی روزگارآزموده آمده و ایام آن هفت روزاست و بعضی بر آنند که هشت روز. ابتدای آن از نوزدهم تموز باشد و در آن ایام آغاز شکستن گرما بود. و بعضی گویند معنی این لفظ شدت و زیادتی گرما باشد و بعضی بر آنند که این لفظ مأخوذ است از بحران بمعنی حکم یعنی از این روزها حکم کنند بر احوال ماههای خزان وزمستان و روز اول آن دلیل تشرین اول و روز دوم آن دلیل تشرین آخر تا بآخر هرچه در آن روزها واقع شود ازگرما و سرما و باران و میغ در آن ماهها نیز چنان بود، و جمعی گویند روز اول آن دلیل ماهی است که آفتاب در برج اسد باشد و روز دوم در سنبله و روز سوم در میزان و روز چهارم در عقرب و روز پنجم در قوس و روز ششم در جدی و روز هفتم در دلو و روز هشتم در حوت بر حکم مذکور از باد و باران و امثال آن. ( هفت قلزم ). قال الجوهری : والاطباء یسمون التغیر الذی یحدث للعلیل دفعة فی الامراض الحادة بحراناً. یقولون هذا یوم بحران ، بالاضافة و یوم باحوری علی غیر قیاس. فکأنه منسوب الی باحور، و هو شدة الحر فی تموز. و جمیع ذلک مولد. ( بحر الجواهر ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سختی گرما در تابستان، گرمای سخت تموز، بخاری که در هوای گرم از زمین برخیزد
( اسم ) بخاریی را گویند که در هوای گرم از زمین بر خیزد بسیاری و سختی گرما. یا ایام باحور . ایام باحورا روزهای گرم هفت روزند که اولشان نوزدهم نموز است .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) بخاری را گویند که در هوای گرم از زمین برخیزد، گرمای سخت .

فرهنگ عمید

۱. سختی گرما در تابستان، گرمای سخت تموز.
۲. بخاری که در هوای گرم از زمین بلند می شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس