بارنج
لغت نامه دهخدا
بارنج. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان مهرانرود بخش بستان آباد شهرستان تبریز که در هفت هزارگزی جنوب خاوری شهر تبریز و یک هزارگزی شوسه تبریز به اهر در جلگه واقع است. منطقه ای است ییلاقی و سردسیر با 3613 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه بارنج ( بارنج چای ). محصولش غلات ، حبوبات ، سنجد. شغل مردمش زراعت و گله داری و راهش مالرو می باشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
دهی از تبریز
پیشنهاد کاربران
سلام و عرض ادب
این آقایان محترم که اندکی از تاریخ بارنج را
ذکر کرده اند
لطف کنند بیشتر توضیح دهند و اسناد مدارک هم ارائه دهند
تا بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
متشکرم
این آقایان محترم که اندکی از تاریخ بارنج را
ذکر کرده اند
لطف کنند بیشتر توضیح دهند و اسناد مدارک هم ارائه دهند
تا بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
متشکرم
نام قدیمی بارنج بابریز است که در بیشتر اسناد ملک های قدیمی است ولی متاسفانه به ان اشاره نشده. حتی تپه میلانیان وتپه عمر وکور اوغلیاز مکانهای باستانی مهم که هنوز اثار ان هست در ضمن کلمه باریش در گویش محلی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تبدیل یافته بابریز است وبعدا بوجود امده پس پیشنهاد میکنم روستای بارنج از عمق بیشتری مورد برسی قرار گیرد واز نوشتن برداشتهای سطحی از نام کنونی ان خود داری شود. سپاس
سلام نمیدونم چرا هیچ کس نمیخواهد از تاریخ واقعی باریش صحبت کند فقط درحد چندکلمه میگن اما اگر تاریخ اصلی و واقعی بارنج ( باریش ) را بگن خیلی بهتر میشه مثلا یه نمونه اش رو بنده میگم باریش یا بارنج آخرین
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اسم باریش است یعنی قبل از باریش بودن ۱۲تا اسم دیگه داشت که چندتاشو بنده میگم بابریس ، بابریز ، بابریژ ، بابریش، که هرکدوم به گویش ها و تاریخ های هرزمانی برمیگرده اینطور براتون بگم که پروفسور دیوید رول در کتاب بهشت عدن از چندین منطقه در تبریز صحبت میکنند که نشانه های فراوانی در منطقه بارنج ازگذشته تاحالا بود مثال از کوه و درختان و باغ و تپه و آب ها کاش یک تاریخ دان و محققی پیدا میشد تا به صراحت و به دوراز نژاد پرستی و واقع بینانه از تاریخ این منطقه کتاب مینوشت تا بشریت ازش میدانستند
باریش در زبا ترکی به معنی صلح می باشد و مردم محلی هم به روستای خودشون باریش می گویند در فرهنگ و جغرافیای ایران بارنج آورده شده است که به معنی خربزه می باشد