باقی ماندگی

لغت نامه دهخدا

باقی ماندگی. [ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی باقیمانده. دوام. ثبوت. || دائمی و همیشگی. ( ناظم الاطباء ). || برجای ماندگی. || عقب ماندگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - همیشگی دایمی . ۲ - عقب ماندگی .

فرهنگستان زبان و ادب

{retentivity} [فیزیک] باقی ماندۀ چگالی شار مغناطیسی که حاصل القای اشباعی مادۀ مغناطیسی است

پیشنهاد کاربران

بپرس