بدفرجام

/badfarjAm/

مترادف بدفرجام: بدانجام، بدعاقبت

متضاد بدفرجام: عاقبت به خیر، نیک فرجام

معنی انگلیسی:
accursed, fated, malign, malignant, unfriendly, unhappy, ill-fated, unfortunate

فرهنگ فارسی

بدعاقبت، کسی که عاقبت بخیر نباشد
( صفت ) ۱ - بد انجام بد عاقبت . ۲ - بدخواه بد نیت .

فرهنگ عمید

کسی که عاقبت به خیر نباشد، بدعاقبت، بدانجام.

مترادف ها

portentous (صفت)
بدشگون، بدیمن، بدفرجام، دارای فال بد

پیشنهاد کاربران

کسی که عاقبت به خیر نباشد، بدعاقبت، بدانجام.
کاری که خطا و غلط و اشتباه است و نتیجه ی بدی دارد.
د فرجام
( صفت ) ۱ - بد انجام بد عاقبت . ۲ - بدخواه بد نیت .

بپرس