براقی

/barrAqi/

معنی انگلیسی:
glaze, gloss, luster, sheen, shine, shininess, silkiness, varnish, water

فرهنگستان زبان و ادب

{glossiness} [مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] خصیصه ای در جلوۀ ظاهری سطح که میزان آن در گسترۀ مات تا برّاق قابل تعریف است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَراقی ، حسین بن احمد نجفی ، یا سید حسّون براقی (۱۲۶۱ یا ۱۲۶۲- ۱۳۳۲ق /۱۸۴۵ یا ۱۸۴۶- ۱۹۱۴م )، مورخ عراقی می باشد.
نسب او به زید، فرزند امام حسن مجتبی (علیه السلام ) می رسد.
ولادت
وی در بَراق یکی از ۴ محله معروف نجف اشرف دیده به جهان گشود.
نیاکان
نیای بزرگ او سید اسماعیل و خانواده اش که به «حسنی » معروف و اهل علم و تقوا بودند، در اواخر سده ۱۲ق از اطراف بغداد به نجف کوچیدند و در محله براق سکنی گزیدند.
تحصیل علم
...

دانشنامه عمومی

براقی ( به عربی: براقی ) یک شهرداری در الجزایر است که در Baraki District واقع شده است. [ ۱] براقی ۳۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱۲۳٬۱۰۱ نفر جمعیت دارد و ۳۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس براقیعکس براقیعکس براقی

براقی (بغلان). براقی ( به لاتین: Baraqi ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بغلان واقع شده است. [ ۱]
عکس براقی (بغلان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

gloss (اسم)
شرح، تصریح، نرمی، تفسیر، حاشیه، جلا، تفصیل، صافی، توضیح، سفرنگ، تاویل، براقی، جلوه ظاهر

shine (اسم)
پرتو، فروغ، تابش، برق، روشنی، سو، درخشش، پرتلالوء، براقی

فارسی به عربی

لمعان

پیشنهاد کاربران

بپرس