بطیخ

لغت نامه دهخدا

بطیخ. [ ب ِطْ طی ] ( ع اِ ) صاحب قاموس گوید هرچه بر روی زمین پهن شود. ( آنندراج ). هرچیز شبیه بخربزه : و ان اخرج شحمه [ شحم الحنظل ] من بطیخه نقصت قوته سریعاً. ( ابن البیطار ). کدو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نوعی از کدو ( یقطین ) است که بالارونده نیست ولی مانند رشته هایی بر زمین گسترده شود.( از اقرب الموارد ). || خیار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || خربزه و مانند آن. بطیخه ، یکی. ( منتهی الارب ) ( غیاث ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). خربزه که میوه ای حاصل از یک بوته است. ( فرهنگ نظام ). لغت رومی است ، بفارسی خربزه نامند و بیونانی قابش. بهترین او شیرین کم آب نازک بی جرم است و بهترین ناشیرین او ملیون است که خربزه گرمک باشد. ( از تحفه ). و رجوع به ترجمه صیدنه و مفردات ابن بیطار و تذکره ضریر انطاکی شود.
- دارالبطیخ ؛ محله ای در اصفهان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به همین کلمه شود.

فرهنگ فارسی

خربزه، هندوانه، کدو
( اسم ) ۱- خربزه ۲- هندوانه ۳- خیار ۴- کدو .

فرهنگ عمید

۱. خربزه.
۲. هندوانه.
۳. کدو.

پیشنهاد کاربران

بطیخ. این گیاه از تیره خیاریان ( Cucurbitacea ) ( Citrullus vulgaris یا Cucurbita citrullus ) را چینی ها با نام si kwa ( ’’خربزه باختری ‘‘ ) می شناسند. امروزه در سراسر منطقه ای شامل آسیای پیشین ، سرزمین قفقاز، ایران تا ترکستان و چین، و نیز جنوب روسیه و سرزمین های دانوب پائین پراکنده است. هیچ مدرکی در دست نیست تا این گمان را تیز کند که کشت هندوانه در ایران، هند، آسیای مرکزی، یا چین پیشینه دیرینه دارد؛ این نکته با بررسی های گیاهشناختی نیز که نشان می دهد این گیاه در آسیا خودرو یافت نشده است همخوانی دارد. 1
...
[مشاهده متن کامل]

انگلر2 در جستجوی خاستگاه هندوانه به جنوب افریقا رسیده است و عقیده دارد که در کهنترین روزگاراز آنجا به مصر و خاور زمین رفته و پیش از مسیحیت در جنوب اروپا و آسیا پراکنده شده است. این دیدگاه بر این پایه است که هندوانه در جنوب افریقا خودروست، اما روشن نمی کند که در رفتنش به مصر باستان چه عواملی دست اندر کار بوده اند. با این همه، از دید من گواهان تاریخی موجود در آسیا موّید این نظریه است که هندوانه از گیاهان بستانی آسیا نیست و از آنجا که هیچ دلیلی برای انتساب آن به اروپا نداریم، بسا که خاستگاهش افریقا بوده باشد.
در هیچ یک از نوشته های دوره فرمانروائی دودمان تانگ نامی از هندوانه در میان نیست، آن بویژه در T‛ai p‛in hwan yü ki. کهن ترین اشاره به آن را می توان در روزنامه هو کیائو ( Hu Kiao ) با عنوان Hien lu ki یافت که در فصل 73 تاریخ پنج دودمان ( Wu tai ši ) نوشته نو ـ یان سیو ( Nou - yan Siu ) ( 72 ـ1017م ) با برگردان شاوان آمده است. 3 هو کیائو از سال 947 تا 953 در سرزمین ختن سفر کرد می گوید در آنجا برای نخستین بار هندوانه ( si kwa ) خورده است. 4 سپس می افزاید: ’’گویند مردم ختن پس از برانداختن اویغور ها این گیاه بستانی را به چنگ آوردند. برای کشت تخمش با پهن پوشانده روی کرتها را نیز جل می انداختند. میوه آن به بزرگی میوه tun kwa ( Benincasa cerifera ) 1 ]کدوی هندی[ و شیرین است. 2 در اینجا هندوانه را میوه ای باز نموده اند که یک چینی در میان مردمان ختن یافت که آن روزها شمال چین را گشوده و اعتراف کردند که آن را از قبیله ترکِ اویغور گرفته اند. در این نوشته روشن نشده هو کیائو تخم هندوانه را همراه خود به خاک اصلی چین برد یا گیاه را وارد چین کرد. با توجه به نتیجه گیری Pen ts‛ao kan mu ( نک صفحات پیش رو ) که برتشنایدر و دوکاندول هم آن را پذیرفته اند، باید تأکید کرد هندوانه از سده دهم در چین بود ه است. در آن روزگار هندوانه تنها در آن بخشهای چین که در اشغال ختنی ها بود یافت می شد، اما هنوز در چین خود چینی ها ناشناخته بود. 3
مردی که هندوانه را وارد خاک اصلی چین کرد هون هائو ( 1155 ـ 1090 م ) ، ایلچی فرستادن ی نزد مردمان کین ( Kin ) یا جورچی ( Jurči ) بود که مدت پانزده سال در میان آنها ماند ( 43 ـ 1129 ) . وی در روزنامه خود بنام Sun mo ki wen گزارش زیر را آورده است:1 ’’هندوانه ( si kwa ) در شکل به اِگِر ترکیِ* تخت ( Acorus ) ( p‛u ) ماند اما گرد است. رنگش بسیار سبز است و به آبی مـــــی زند. نرم نرم زرد می شود. این میوه از تـیره خیاریان ( t‛ie ) شبیه است به خربزه ( Cucumis melo tien kwa ) و شیرین و ترد است. 2 درونش آکنده از آبی است بس خنک. وقتی هون هائو به عنوان ایلچی به خارج رفت میوه را به همراه خود به چین آورد. امروزه هندوانه هم در باغهای شاهی و هم در باغهای روستاها یافت می شود. می توان آن را ماهها نگاه داشت، هر چند راهی برای جلوگیری از زرد شدنش نیست. در پو ـ یان ( p‛o - yan ) 1 مردی می زیست که مدتها چشم درد داشت. تکه های خشک شده هندوانه را بر چشمان او می گذاشتند تا تسکین یابد، زیرا خنکی از خواص این میوه است. " بدین ترتیب هندوانه تــــــــــــــــازه در نیــــــــمه دوم سده دوازدهم وارد چـــــــین شد. Ši wu ki yüan نیزکه می گوید 2 در آغاز در چین هندوانه وجود نداشت، ورود آن به چین را به هون هائو نسبت داده است. گویا مردمان کین یا جورچی، که خاستگاهشان سرزمین تونگوز* ( Tungus ) بود کشت، هندوانه را از مردم ختن آموختند. از روی فرهنگ جورچیایی ـ چینی می توانیم نام جورچیایی هندوانه را بیابیم؛ xeko که با xengke در زبان مانچویی، که اسم عام گیاهان تیره خیاریان است، همخوانی دارد. در زبان گُلوی، xinke ( در دیگر گویشهای تونگوزی kemke ، kenke ) نام خیار است و seho یا sego نام هندوانه. در زبان مانچویی اسم خاص هندوانه dungga یا dunggan است. پس قبایل تونگوزی واژه فارسی ـ ترکی قارپوز، karpuz ( نک صفحات پیش رو ) را از اویغورها نگرفتند، بلکه نامی بومی را که در اصل به گیاهی دیگر از تیره خیاریان داده می شد بر آن گذاشتند.
آنچه در پائین می خوانید اطلاعاتی است که Pen ts‛ao kan mu در این باره آورده.
در این کتاب از قول وو ژوئی ( Wu Žui ) ، پزشکی از استان چه ـ کیان ( Če - kian ) در سده سیزدهم و نویسنده Ži yun pen ts‛ao ، چنین آورده: ’’ مردمان ختن پس از شکستن اویغورها این گیاه بستانی را از آنها گرفتند. برای کشت این نوع خربزه تخم آن را با پهن می پوشاندند. این میوه شکلی چون سطل tou دارد؛ بزرگ و گرد است مثل کدوی قلیانی و سبز چون یشم. تخمه هایش رنگی زرسان دارد ولی برخی سیاه است چون شاهدانه. این میوه در صفحات شمالی کشور ما فراوان است. " لی شی ـ چن می گوید: ’’بر پایه آنچه در Hien lu ki نوشته هو کیائو ( نک ص 438 ) آمده، کشت این گیاه پس از سرکوب اویغورها آغاز شد. خربزه باختری اش ( si kwa ) نامند. بدین ترتیب در دوره وو ـ تائی ( Wu - tai ) ( 960 ـ 907 میلادی ) بود که این گیاه برای نخستین بار وارد چین شد. 1 امروزه هم در جنوب و هم در شمال چین یافت می شود، هر چند هندوانه جنوب در مزه از گونه شمالی پست تر است. " وی از ارقام شیرین، بی مزه و ترش آن نام می برد.
در T‛ao hun kin ču 2 آمده است که در یون کیا ( Yun - kia ) ( در بخش ون ـ چو/ Wen - čou، چی لی/ Či - li ) نوعی han kwa ( ’’خربزه های سرد‘‘ ) بسیار بزرگ بود که می شد ت . . .

بپرس