به جایی برنخوردن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> به جایی برنخوردن
زیانی / آسیبی درپی نداشتن؛ چیز قابل توجهی نبودن
مثال:
- خوب، من وقت داشتم و این کار را برای آن ها کردم، به جایی که برنمی خورد.
- کرور کرور پول های ملت را می خورند و می برند، حالا گیرم چندغاز هم گیر این بدبخت ها آمده باشد، به جایی برنمی خورد.

پیشنهاد کاربران

بپرس