بهتر کردن


معنی انگلیسی:
ameliorate, amend, better, cultivate, improve, to improve, to make better

مترادف ها

improve (فعل)
اصلاح کردن، بهتر کردن، بهبودی یافتن، تکمیل کردن، پیشرفت کردن، بهبودی دادن، اصلاحات کردن

meliorate (فعل)
اصلاح کردن، ترقی دادن، بهتر شدن، بهتر کردن، بهبود یافتن

ameliorate (فعل)
اصلاح کردن، بهتر شدن، بهتر کردن، چاره کردن، بهبودی یافتن

better (فعل)
بهتر شدن، بهتر کردن، بهبودی یافتن

amend (فعل)
اصلاح کردن، بهتر کردن، بهبودی یافتن، ترمیم کردن

فارسی به عربی

تحسن

پیشنهاد کاربران

بپرس