بولی

لغت نامه دهخدا

بولی. [ ب َ / بُو ] ( ص نسبی ) آنچه که مربوط به پیشاب است . آنچه از ادرار بدست آید. آلوده به ادرار. منسوب به ادرار. ( فرهنگ فارسی معین ).

بولی. [ ب َ ] ( اِ ) تیز کردن جانور شکاری بر جانور دیگر و در هند، باولی شهرت دارد. ( غیاث ). و رجوع به ماده بعد شود.

بولی. ( اِخ ) تیره ای از طایفه ملکشاهی در پشتکوه. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 68 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که مربوط بپیشاب است آنچه از ادرار بدست آید آلوده بادرار منسوب بادرار .
تیز کردن جانور شکاری بر جانور دیگر و در هند باولی شهرت دارد .

گویش مازنی

/booli/ لگدمال شده

مترادف ها

boolean (صفت)
بولی

urinary (صفت)
بولی، ادراری، پیشابی، موجود در ادرار

پیشنهاد کاربران

ایل بزرگ بولی در استان ایلام وجود دارد
که جمعیت آن۱۴/۶۴۱نفر میباشد ( ۱۳۹۲ )
در قسمت غربی ایلام واقع شده است
تا دوره زندیه جز ارکوازی بوده و سپس در دوره پادشاهی کریم خان زند دوتا تشمال با نام های نوشاد و جرجه یا برجی داشته است
...
[مشاهده متن کامل]

از دو طایفه ظفر وند و کرکول وند تشکیل شده است.
البته روستایی با نام ریزوند هم دارد که اصالتا از ایل ریزوند است.

درود بر شما
در شهرستان بهبهان هم طایفه بزرگی به نام �بُوُلی� هستند که به نظر می رسد از منطقه ی دلفان به سمت بهبهان در جنوب شرقی استان خوزستان آمده و از آنجا به جاهای گوناگونی همچون زیدون، اهواز، آغاجاری، امیدیه، هندیجان، ماهشهر، سربندر، آبادان، خرمشهر، برازجانِ بوشهر، کازرونِ فارس، و . . . پراکنده شدند و هر کدام به فراخور گویش های منطقه دگرگونی هایی در نام و گویشِ خود داشته اند. نام این طایفه در لرستان و همدان و کرمانشاه: بالی/باوالی/بُوالی/باوْلی، باوْلین، باباعلی؛ در ایلام: بُوْلی؛ در جنوب: بُوُلی، بُوالی، باباعلی، ابوعلی، بوعلی و . . . نامور هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

یکی از ایلات کردکه در استان ایلام و مناطق کردنشین عراق و بغداد سکونت دارند . . . زبان انها کردی کلهری است و انها به همراه ایل ارکوازی ، معروف به ایل هزاره هستند

بپرس