بویراحمد

دانشنامه آزاد فارسی

بویِراحمد
آثار تنگ تاریخی سروک
شهرستانی در استان کهگیلویه و بویراحمد، مشتمل بر بخش های مرکزی، لوداب، و مارگون، با مرکزیت اداری شهر یاسوج. از شمال به شهرستان لُردگان در استان چهارمحال و بختیاری، و شهرستان سمیرم، در استان اصفهان، از شرق به شهرستان های اقلید و سپیدان در استان فارس، از جنوب به شهرستان ممسنی، در استان فارس، و از غرب به شهرستان کهگیلویه محدود است. این شهرستان کلاً سرزمینی کوهستانی است با رشته کوه هایی که از شمالِ غرب به جنوبِ شرق کشیده شده اند. این رشته کوه ها درّه های موازی و متعددی را بین خود پدید آورده اند، که رودخانۀ بشار و ریزابه های آن مانند سپیدار، دشت روم، کهگول، و سقاوه در آن ها جریان دارند. کوه دنا با ارتفاع ۴,۴۰۹ متر، که در مرز استان کهگیلویه و بویراحمد و استان اصفهان قرار دارد، بلندترین کوه این شهرستان (همچنین بلندترین قلۀ کوهستان زاگرس) است و کوه های کلاغ، ساورز، سفید، و راه باریک، که ارتفاع شان بالاتر از ۳هزار متر است، از دیگر کوه های مرتفع این شهرستان محسوب می شوند. اقلیم آن در ارتفاعات سرد و در درّه ها معتدل تا معتدلِ مایل به سرد، از نظر بارندگی جزء نواحی نیمه خشک، و جمعیت آن ۲۱۷,۷۴۱ نفر است (۱۳۸۵). شهرها و آبادی های مهم آن، عبارت اند از: یاسوج، گراب سفلا، مارگون، مادوان، تل خسرو، حسین آباد، سپیدان، و کاکان. راه شیراز به شهرکرد و راه بندر بوشهر به سمیرم و اصفهان راه های ارتباطی آن را تشکیل می دهند. غلات و چغندرقند از محصولات کشاورزی، لبنیات از فرآورده های دامی، و تولید قند و شکر ازجمله فعالیت های صنعتی آن است.

پیشنهاد کاربران

در اصل بویرامات بوده است و روستایی در دیلم بوشهر نیز به نام بویرات وجود داردبه چم سرزمین پدری
سرزمین پدری خرم
بو به چم بابا یر به چم زمین رام به چم خرم و پدرام ات پسوند جمع پارسی به معنی دسته، سری، گروه. همچون بویرات شمیرانات اورامانات دهات کلات سبزیجات
واژه ( یر=yer ) در زبان تورکی دارای ریشه پارسی است و از واژه اور پارسی گرفته شده
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ( اور ) که به معنی ( زمین خوار و هموار ) است
که این واژه پارسی باکمی دگرگونی درون زبان های دیگر هم شده است.
نمونه:
در زبان انگلیسی: به ریخت earth
در زبان آلمانی: به ریخت erde
در زبان اَربی ( عربی ) : به ریخت ارض
در زبان های اسکاندیناوی: به ریخت jord
در زبان تورکی: به ریخت yer
واژه پارسی ( اور ) به گستردگی و در سراسر ایران بزرگ به کار رفته است:
اورمیه ( زمین کنار آب )
اورزم ( خوارزم، زمین خوار و پست )
اوروک ( عراق، زمین پست و جلگه ای )
اوردن ( اردن، زمین کنار آب )
اورشلیم ( سرزمین خورشید و صلح )
اورال ( زمین بلند، کوه هایی که مرز اورپا و آسیا هستند )
ارو گوئه: اور ( جلگه ) آکوا ( آب ) ، جلگه پایین رودخانه
پَسگشت ( =مرجع ) :
- برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .

ایل منجزی ایل بختیاروند قوم لر
طوایف
خلیلی بیگیوند پلنگ
ابوالحسنی
مال احمدی
نیم بنیچه
مازه پهن
لملمی
تاج الدین عبدالهی
لوخرده
روا
چیگویی
ریگی خلیلی
زیلایی خلیلی
...
[مشاهده متن کامل]

جلیلی طهماسبی
آلونی ( آسیابانی )
هارونی خلیلی
. .
رستم خان بختیاروند پلنگ
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان ( طهماسب قلی )
پسران ( خلیل خان - جلیل خان )
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( شاه منصور خان - احمد خان - اردشیر خان - تاج الدین خان - مهدی خان - بلیتی خان - خیرالدین خان )
شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
پسران ( ملکشاه - شفیع خان - کاظم خان - قاسم خان - رستم خان آقاسی . . . . . . . )
قاسم خان بختیاروند ایلخان
پسران ( ابوالفتح خان - احمد خان )
احمد خان بختیاروند ایلخان
پسران ( جلال خان - صادق خان - بهرام خان. . )
بهرام خان بختیاروند ایلخان
پسران ( حاتم خان - جعفر خان )
حاتم خان مال احمدی منجزی حاکم کشمیر
ابوالفتح خان بختیاری منجزی حاکم اصفهان و متحد کریم خان لر زند
جنگجویان رموری ایل منجزی ایل بختیاروند
محل سکونت
دهستان جهانگیری شمالی و جهانگیری جنوبی مسجدسلیمان
بخش چلو اندیکا
تا راز اندیکا
سوسن سرخاب
بیرگان کوهرنگ
فیل آباد
عیسی آباد
سورشجان
فارسان
کران
چلیچه
دشتک
فلارد
آلونی
منج
خانمیرزا
هلیصاد
ایذه
گتوند
شوشتر
صفی آباد
سیاه منصور
فریدونشهر
اصفهان
اهواز
دزفول
اندیمشک
ایذه
اردل
فارس
کرج
تهران
سردار آباد
مهدی آباد
صالح شهر
میان آب
سرقنات
کوزر
دشت بزرگ
دشت عقیلی
کوشک خلف
زیلایی
بهبید
. .
. .
. .

بپرس