بی موقع

/bimowqe~/

مترادف بی موقع: بی جا، بی وقت، نابجا، بی هنگام، نابهنگام، ناوقت، ناهنگام

متضاد بی موقع: بجا، بهنگام

معنی انگلیسی:

untimely, inopportune, ill-timed, inapt, inconvenient, infelicitous, inopportunely, tactlessly, unseasonable

لغت نامه دهخدا

بی موقع. [ م َ/ مُو ق ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + موقع عربی ) بیجا و بی هنگام و بی وقت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به موقع شود.

بیجا و بی هنگام و بی وقت .

بیجا

malapropos (صفت)

نابجا، نا بهنگام، نا مناسب، بی موقع، بی محل

off (صفت)

دور، دورتر، خاموش، بی موقع

inappropriate (صفت)

بی مورد، ناجور، نا مناسب، بی موقع، بی جا، غیر مقتضی

unseasonable (صفت)

بی مورد، نا بهنگام، بی موقع، بی جا

inopportune (صفت)

بی مورد، نا بهنگام، نا مناسب، بی موقع، بی جا

untimely (صفت)

بی مورد، نا بهنگام، بی موقع

inapposite (صفت)

بی مورد، بی ربط، نا شایسته، بی موقع، بی جا

ill-timed (صفت)

نا بهنگام، بی موقع

tideless (صفت)

بی موقع، بی جزر و مد، بی کشند، بدون جزر و مد، بی فصل

غیر مناسب

همراه با تاخیر و تعویق یا زودتر از موعد

بی جا، بی وقت، نابجا، بی هنگام، نابهنگام، ناوقت، ناهنگام

ناگاه