بی نوکر

لغت نامه دهخدا

بی نوکر. [ ن َ / نُو ک َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + نوکر ) بدون خدمتکار. صاحب غیاث اللغات و بتبع اوآنندراج گوید: بمعنی شخص نوکری پیشه که بجایی نوکر نباشد غلط است. بمعنی صحیح نانوکرست چه لفظ نا برای نفی بر مشتقات و صفات آید چنانچه اسم فاعل و اسم مفعول و صفت مشبهه. مثلاً نابالغ و نامسموع و ناخلف و بلفظ بی برای نفی بر اسماء غیرمشتق و صفات آید چنانچه اسم مصدری و اسم جامد، مثلاً بی شعور و بی هنر و بی زر.

فرهنگ فارسی

بدون خدمتکار

پیشنهاد کاربران

بپرس