تاجهان بود از سر آدم فراز
کس نبود از راز دانش بی نیاز.
رودکی.
جهانا همانا از این بی نیازی گنهکار مائیم و تو جای آزی.
ابوطیب مصعبی ( از تاریخ بیهقی ص 378 ).
ز هر کام و هر خواسته بی نیازبه هر آرزو دست ایشان دراز.
فردوسی.
خردمند پاسخ چنین داد بازکه از تو مبادا جهان بی نیاز.
فردوسی.
ز درویش چیزی مدارید بازهر آنکس که هست از شما بی نیاز.
فردوسی.
حق تعالی از سیری و گرسنگی تو بی نیازست. ( منتخب قابوسنامه ص 18 ).ایشان ز توجمله بی نیازند
وز بیم تو مانده در بیابان.
ناصرخسرو.
منکه خاقانیم ز هر دو جهان بی نیازم چه خوب هر دو چه زشت.
خاقانی.
خداوندی که ما را کارسازست ز ما و خدمت ما بی نیازست.
نظامی.
تو از عشق من و من بی نیازی ترا شاهی رسد یا عشقبازی.
نظامی.
نیاز آرد کسی کو عشقباز است که عشق از بی نیازان بی نیاز است.
نظامی.
از همگان بی نیاز و بر همه مشفق از همه عالم نهان و بر همه پیدا.
سعدی.
|| ( اِخ ) از اسماء و صفات باریتعالی است : سوی آفریننده ٔبی نیاز
بباید که باشی همی در گداز.
فردوسی.
سیاوش چو آمد به آتش فرازهمی گفت باداور بی نیاز.
فردوسی.
خداوند بخشنده کارسازخداوند روزی ده بی نیاز.
فردوسی.
نبست ایچ در داور بی نیازکز آن به دری پیش نگشاد باز.
اسدی.
مگر طاعت ایزد بی نیازکه او راست فرمان و تقدیر و خواست.
ناصرخسرو.
دو رکعت نمازبگزارد و قصه راز بحضرت بی نیاز رفع کرد. ( سندبادنامه ص 232 ).گر تو ز ما فارغی وز همه کس بی نیاز
ما بتو مستظهریم وز همه عالم فقیر.
سعدی.
کف نیاز بدرگاه بی نیاز برآرکه کار مرد خدا جز خدای خوانی نیست.
سعدی.
بیشتر بخوانید ...