بی کارگی

/bikAregi/

مترادف بی کارگی: تن آسایی، تن پروری، عطلت، کاهلی، لاابالیگری

لغت نامه دهخدا

بی کارگی. [ رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) چگونگی و صفت بی کاره. رجوع به بی کاره شود.

فرهنگ فارسی

چگونگی و صفت بیکاره

پیشنهاد کاربران

بپرس