تأمل کن

لغت نامه دهخدا

تأمل کن. [ ت َ ءَم ْ م ُ ک ُ ] ( نف مرکب ) تأمل کننده.نیک نگرنده. رجوع به تأمل و سایر ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

تامل کننده نیک نگرنده

پیشنهاد کاربران

صبر کردن
تامل کننده
فکر کن دقت کن اندیشه کن
اندیشیدن - فکر کردن
تا مل کن :صبرکن
اندیشیدن، فک کردن
اندیشیدن فکر کردن
تأمل کن، بیندیش فکر کن
به معنی فکر کن و بیندیش و یا خوب فکر کن
اندیشیدن
و
فکر کردن
اندیشیدن
تأمل کردن، ، اندیشیدن

دقت کن ، بیندیش
فکر کن دقت کن بیندیش
فکر کردن _ اندیشیدن
دقت کن
فکرکن
بیندیش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس