تبویب

/tabvib/

لغت نامه دهخدا

تبویب. [ ت َ ] ( ع مص ) در بابش نشاندن. ( تاج المصادر بیهقی ).باب باب کردن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تبویب کتاب ؛ تقسیم آن به ابواب. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). باب باب قرار دادن کتاب و نوشته. ( فرهنگ نظام ): یقال ابواب مبوّبة کما یقال اصناف مصنفة. ( منتهی الارب ). و سلکت فی ترتیبه و تبویبه مسلکاً غریباً. ( مقدمه ابن خلدون چ بهیة ص 4 ).

فرهنگ فارسی

باب باب کردن کتاب یانوشته
( مصدر ) باب باب کردن کتاب و نوشته تقسیم کردن کتاب بفصول .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) باب باب کردن کتاب و نوشته ، تقسیم کردن کتاب به فصول .

فرهنگ عمید

باب باب کردن کتاب یا نوشته.

پیشنهاد کاربران

بپرس