تحصیل کرده
/tahsilkarde/
مترادف تحصیل کرده: باسواد، بامعلومات، روشنفکر، فرهیخته، ملا
متضاد تحصیل کرده: امی
برابر پارسی: دانش اندوخته، فرهیخته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
تربیت شده، پرورده، تحصیل کرده، مهذب
تحصیل کرده، فرهیخته، تحصیل شده
تحصیل کرده، خود اموخته، نزد خود، پیش خود یاد گرفته
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
صاحب سواد ؛ باسواد. آنکه خواندن و نوشتن داند. آنکه سواد خواندن و نوشتن دارد.
فرهیخته
تحصیلکرده والا
دانش آموخته
در پارسی " ویندمند " از بن ویندن به چم تحصیل و بدست آوردن .