ترجمه و شرح الهیات نجات شیخ الرئیس ابوعلی سینا

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] ترجمه و شرح الهیات نجات شیخ الرئیس ابوعلی سینا ، اثر سید یحیی یثربی به زبان فارسی است که در آن به شرح بخش الهیات از کتاب نجات نوشته بوعلی سینا پرداخته است.
درباره این شرح چند نکته گفتنی است:
مطالعه کتاب ترجمه و شرح الهیات نجات شیخ الرئیس ابوعلی سینا در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور

پیشنهاد کاربران

ترکیب های قدیمی از قبیل 《 بدن - روان 》 و
《 بدن - روان - روح 》 دیگر از اعتبار برخوردار نمی باشند و باید در حس و فکر و خیال انسان امروز و آینده جای خودرا به ترکیب زیر بسپارند و میدان رقابت را به نفع آن خالی کنند و از بیرون شاهد میدانداری شجاعانه این ترکیب نوین باشند. جسم ها یا کالبدها یا تن ها و یا بدن های موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی جملگی و بدون هیچگونه استثنائی از یک خمیرمایه واحد و یگانه آفریده شده و می شوند و این خمیرمایه هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از بُعد هستی یا وجود بیکران خداوند متعال. در علوم طبیعی و تجربی بخصوص علم فیزیک این خمیرمایه واحد و یگانه دارای سه جنبه ظهوری می باشد یعنی انرژی و جرم و زمانمکان. دو جنبه انرژی و جرم همزاد و هم بازی و هم ارز می باشند و اصل هم ارزی و تبدیل متقابل آنها بهمدیگر توسط انشتاین به زبان ریاضی فرمولبندی و بیان گردیده است. اما اصل هم ارزی انرژی یا جرم از یک طرف و زمانمکان نسبی انشتاین از طرف دیگر در جهت رسیدن به وحدت فیزیکی هنوز به زبان ریاضی فرمولبندی و بیان نگردیده است و این فرمولبندی به عهده فعالان در رشته نوین علم فیزیک یعنی جاذبه یا گرانش کوانتمی می باشد. از دیدگاه دینی - فلسفی - الاهیات - کلام و تفسیر - حکمت و عرفان دینی و علمی ، این خمیرمایه واحد و یگانه دارای یک ظهور و پیدایش تثلیثی یا سه جنبه ای مادی - روانی - روحی می باشد. روان لایه درونی دو قطب مادی - روحی می باشد و ماده و روح هردو به یک اندازه و یا به یک سهم مساوی امر خداوند متعال می باشند و نه اینکه فقط روح امر خداوند باشد و ماده امر شیطان. ماده و روح درست مثل جرم و انرژی نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز می باشند و غیر قابل تفکیک یا جدایی از همدیگر بلکه از قابلیت تبدیل شدن بهمدیگر برخوردار اند. بیان و فرمول بندی اصل هم ارزی و تبدیل متقابل آنها بهمدیگر توسط انسان محال و غیر ممکن می باشد و فقط به حیطه قدرت و علم و آگاهی مطلق و بیکران خداوند متعال تعلق دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

محتوای کل خود کیهان همان طیر یا مرغ و یا پرنده بلند پرواز خیالی مورد نظر ادیبان و شاعران و عارفان از قبیل عنقا و فونیکس و سیمرغ می باشد که آشیانه ملکوتی خویش یعنی نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی طولانی مدت درون آن در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی را بهمراه اجزاء پشت سر رها کرده و در سیر نزولی وارد سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی گردیده است و در پایان این پرواز یا سفر نزولی و صعودی یعنی در معاد دوباره به همان آشیانه ملکوتی ازلی و ابدی باز خواهد گشت و آنهم دوباره بهمراه کلیه اجزای مفید بدون اینکه حتا یکی از آنها در طول پرواز و سفر مفقود و نیست و ناپدید گشته باشد. عنقا یا سیمرغ کیهانی ( محتوای کیهان و نه محیط کیهان ) این پرواز یا سفر نزولی و صعودی را از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان انجام می دهد و نه از راه یا طریقی دیگر. زنجیره تولد و مرگ افراد انسانی همانطور که بودا معتقد بوده است فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی یعنی در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ خود محتوای کیهان از طریق چرخه وقوع مه بانگ های متوالی امکان پذیر و مقدور و میسّر می باشد و حقیقت دارد و نه از راه ها یا طریق های باطلی از قبیل گردش روان یا تناسخ و یا قبض و جدایی روح از جسم یا تن یا بدن و یا کالبد تثلیثی مادی - روانی - روحی و یا پریدن جان از قفس تنگ خاکی و یا مهاجرت روان از عالم محسوسات و بازگشت آن به عالم ایده های افلاطونی به هنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ. افکار و خیالات پیشینیان را باید مثل کانت فیلسوف آلمانی در دوران روشنگری اروپا با دید نقادی و انتقادی نگریست و مورد بررسی قرار داد و نه از راه های باطل شرح و تعلیقه نویسی ، اندیشه های آنان را اوهامی تر نمود.
فرمول بندی اصل هم ارزی جرم یا انرژی از یک طرف و زمانمکان نسبی انشتاین از طرف دیگر، بدون در نظر داشتن حقیقت ژرف زیر محال و غیر ممکن می باشد: پدیده های بیزمانی و بیمکانی مترادف و معادل و هم معنا با عدم وجود زمان و مکان نیستند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های برابر و معکوس همدیگر و این دو نیم زوج روی همدیگر هم مطلق می باشند و هم نسبی.

تنها راه جلوگیری و یا پیشگیری از غرق شدن بیشتر در دریاهای فراوان گمراهی ها و راه نجات و رهائی از قوطه ورشدن عمیق تر و پرسه زنی بیشتر از این، در ظلمت های ژرف و جهل های علاج ناپذیر موجود، رو آوری به علوم و در راس آنها علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات و کاربرد صنعتی آنهاست. هر راه دیگری گمراهه روی محسوب می شود. اگر یک متفکر و اندیشمند متمایل است که به خداوند متعال تحت عنوان واجب الوجود و طرح مطلق آفرینش که توسط وی آفریده شده است ، به اندیشیدن و تفکر و تخیل به پردازد، بهتر است که به دانش علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات توجه داشته باشد و معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفانی و جمع این معارف روی همدیگر را نه تنها کافی نداند بلکه آنها را در زمینه شناخت خداوند متعال و شناخت چارچوب و مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه طرح مطلق آفرینش، گمراه کننده در نظر داشته باشد. خداوند متعال نه تنها یک جهان بلکه جهان های فراوانی را بطور مطلقا همسان و برابر و همزمان آفریده که تعداد آنها در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده هرگز به پایان نخواهد رسید. خداوند متعال این جهان ها را از ابعاد فراوان و بیکران خویش آفریده و می آفریند و نه از عدم یا نیستی و قبل از اقدام به آفرینش مجموعه وسیعی از جهان های اولیه در طراحی آنها بینهایت زمان در اختیار داشته است و نه اینکه در یک شب تابستانی یا زمستانی یا بهاری و یا پائیزی در طول خواب شبانه، روئیای آفرینش شش روزه یک جهان فسقلی و خلقت آدم و حوا در آنرا دیده بوده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

از همه مهمتر اینکه خداوند متعال در محتوای هرکدام از جهان های موازی و مساوی و بیشمار به جای یک سامان یا نظم کلی کیهانی و یک عالم بهمراه یک آسمان و زمین و یک زندگانی و یک عشق انسانی ، هفت سامان یا نظم کلی کیهانی و هفت عالم و آسمان و زمین و هفت زندگانی و عشق انسانی را بطور مطلقا یکسان و برابر آفریده است . چرا ؟
ارائه یک پاسخ معقول و منطقی و حقیقی و غیر اوهامی به این سوال در هیچ کتاب دینی ؛ فلسفی ؛ عرفانی و علمی که در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون تدوین گشته و نوشته شده اند یافت نمی شود. از این لحاظ بسیار مفید خواهد بود که مطمئن باشیم و یقین داشته باشیم که اگر کلیه کنج ها و گوشه و کناره های طبیعت و کیهان را جستجو کنیم، پاسخ این سوال را نخواهیم یافت، غیر از در وجود افراد انسانی. لذا مثمر ثمر خواهد بود که خود شناسی ؛ انسان شناسی ؛ طبیعت و کیهان شناسی و خدا شناسی را با توجه عمیق به شناخت و دانش علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات، دوباره از نو آغاز کنیم تا بتوانیم بینش و باور های متناقض ادیان و مذاهب مختلف را به خیر و خوشی و همراه با صلح و صفا پشت سر رها کنیم و بینش و باور واحد و یگانه علمی را جایگزین آنها نمائیم. رابطه متقابل راه و روش آتئیزم در رقابت با راه و روش دینی بر سر تقسیم دار و ندار انسان چیز دیگری نیست غیر از حکایت قدیمی: سگ زرد برادر شغال است. البته سگ و شغال به عنوان دو موجود زنده که در طبیعت از حق زندگی برخوردار اند، در مقایسه با انسان هیچ گناهی ندارند.

بپرس