تزول

لغت نامه دهخدا

تزول. [ ت َ زَوْ وُ ] ( ع مص ) نیک زیرک گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || به نهایت در زیرکی و ظرافت رسیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || ممتاز شدن. || نیکو کردن و اصلاح نمودن کسی یا چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). عبارت تاج العروس چنین است : و تزوله و زوله اجاده ، هکذا فی النسخ والصواب اجأه و هکذا حکاه ُالفارسی عن ابی زید - انتهی. در محیط المحیط، اقرب الموارد، المنجد، معجم متن اللغة نیز اجأه ضبط شده است. فعل اجاء متعدی است از جاء یعنی آورد آنرا ( معنی مناسب با ثلاثی ، و جز این معنی معانی دیگر نیز دارد ). مؤلف منتهی الارب تنهابقاموس اعتماد کرده و کلمه را بمعنی اجاد گرفته است و ناظم الاطباء و دیگران نیز از او پیروی کرده اند.

فرهنگ فارسی

نیک زیرک گردیدن یا به نهایت در زیرکی و ظرافت رسیدن .

پیشنهاد کاربران

در زبان ترکی ( آذری ) به معنای بدو، سریع، زود باش میباشد

بپرس