تقلح

لغت نامه دهخدا

تقلح. [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) ورزیدن در شهرها در سال قحط. ( منتهی الارب ). بی اندازه ورزیدن و کسب کردن در سال قحط. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ریمناک گردانیدن زن جامه خود را و به نظافت خود و جامه خود نپرداختن. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس