تکاپو

/takApu/

مترادف تکاپو: پویه، تک ودو، تلاش، جد، جهد، سعی، فعالیت، کوشش، جست وجو، تفحص

معنی انگلیسی:
search, running about, activity, bustle, push, struggle, try, hustle, rush

فرهنگ فارسی

تک وپود، دوندگی، جستجو، آمدوشدباشتاب، دویدن

فرهنگ معین

(ی ) (تَ ) (اِمر. ) ۱ - رفت و آمد به شتاب . ۲ - جست و جوی بسیار.

فرهنگ عمید

۱. آمدوشد با شتاب، تک وپو، دوندگی.
۲. جستجو.
۳. در جستجوی چیزی به هر سو دویدن.

واژه نامه بختیاریکا

تَک و دَو؛ جُم جُم

مترادف ها

search (اسم)
کاوش، طلب، بازرسی، تکاپو، سراغ، جستجو، تجسس

bustle (اسم)
جنبش، تقلا، کوشش، شلوغی، تکاپو، تلاش، های و هوی

prowling (اسم)
تکاپو

running about (اسم)
تکاپو

فارسی به عربی

تجول

پیشنهاد کاربران

تلفظ: ( ی )
تلفظ: ( تَ )
( اسم مرکب )

۱ - رفت و آمد به شتاب.
۲ - جست و جوی بسیار.
سگ دو = تکاپوی بی ثمر
تلاش که ترکیه
تقلا. . . .
تلاش و کوشش
سگ دو
کوشش , سعی, جستجو, دأب

بپرس