ثوانی

لغت نامه دهخدا

ثوانی. [ ث َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ثانیه که بمعنی دوم است و شصتم حصه دقیقه. ( غیاث اللغات ). || ثوانی نجوم ؛ هرچه بزیر فلک قمر پیدا آید از چیزهای نورانی جز برق و صاعقه. و از آن جمله است ، انسی. جابیه. حربه. ذوذنب. ذوذوابة. شهب. طیفور. عمود. فارس. قصعی. مصباحی. نیازک. وردی. و از آن رو آنان را ثوانی نجوم گویند که در دلائل و احکام در مرتبه ثانی اند و احکام و دلائل اولیه نجوم را باشد.

فرهنگ فارسی

جمع ثانیه
( اسم ) جمع ثانیه شصتم حص. دقیقه . یاثونی نجوم . هرچه بزرفلک قمرپیدا آید از چیزهای نورانی جز برق و صاعقه و از آن جمله است : انسی جابیه حربه ذوذنب ذوذوئ ابه شهب طیفور عمود فارس قسعی مصباحی نیازک وردی و از آنرو آنها را ثوانی نجوم گویند که در دلایل و احکام در مرتب. ثانی اند و در احکام و دلایل اولیه نجوم را باشد.
جمع ثانیه که بمعنی دوم است و شصتم حص. دقیقه ثوانی نجوم

فرهنگ معین

(ثَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ثانیه . ، ~ نجوم هر چه به زیر فلک قمر پیدا آید از چیزهای نورانی جز برق و صاعقه و از آن جمله است : انسی ، جابیه ، حربه ، ذوذنب ، ذوذؤابه ، شهب ، طیفور، عمود، فارس ،قصعی ، عصباحی ، نیازک و روی ، و از آن روز آن ها را ثوانی نجوم

فرهنگ عمید

= ثانیه

پیشنهاد کاربران

بپرس