جریا

لغت نامه دهخدا

جریا. [ ] ( اِخ ) قریه ای است اربابی در ملایردر سمت مغرب دولت آباد و قنات مختصری دارد و بیشتر محصول آن دیم است. حمام و مسجد دارد و بیست خانوار رعیت دارد. آبادی در جلگه واقع شده و هوای آن نسبت به سایر دیه ها گرم است و ییلاقی نیست و چهار فرسخ تا شهردولت آباد مسافت دارد. ( از مرآت البلدان ج 4 ص 224 ).

فرهنگ فارسی

روش عادت خو طبیعت

پیشنهاد کاربران

( جریا ) به معنای ابی است که با ارامش از سطح کمر پایین می اید اسامی زیادی در روستاهای زاکرس نشین به نام جر جره وجود دارد که ریشه ی این اسامی جریا ( روان شد ) می باشد جریان داشتن هم از جریا گرفته شده است .

بپرس