جزیره سرگردانی

دانشنامه عمومی

جزیره سرگردانی نام رمانی نوشته سیمین دانشور است که در سال ۱۳۷۲ از سوی انتشارات خوارزمی در تهران به چاپ رسیده است. [ ۱]
نویسنده در این رمان از پاره ای از شگردهای تازه داستان نویسی سود جسته است. از جمله از حضور خود نویسنده و نیز حضور چند شخصیت واقعی دیگر مثل جلال آل احمد، شریعتی، خلیل ملکی و غلامحسین ساعدی. درونمایه رمان بیشتر سرگردانی شخصیت هاست، چه شخصیت های واقعی و چه شخصیت های تخیلی و نیز جوانان که نویسنده آنها را رها و سرگردان می نامد. [ ۲]
مادر بزرگ «هستی» خانم نوریان است که عمریست با یاد تنها پسر کشته شده اش زندگی می کند. پسری که در جریان های سیاسی دهه سی، ققنوس وار خویشتن را در آتش می افکند تا نهالی پا بگیرد. خانم نوریان اندی است که نوه هایش، «هستی» و «شاهین» را زیر بال و پر خود گرفته است. او که زمانی پیشه آموزگاری داشته، هنوز هم خاطره دیروزها و پریروزها رهایش نکرده، برای پیر احمدآباد و پسرش اشک می ریزد. «عشرت» یا «مامان عشی» مادر «هستی» است که اکنون زن مرد پولداری پیوسته با دستگاه دولت و آمریکایی هاست و با ولنگاری های خویش در فکر شکستن سد جنسیت است تا به یه خیال خود آدم شود و با نترسی، با مردان دله و هیزی می آمیزد که با بوی عطرهای جورواجور و «ال. اس. دی» و «گراس» شب های خود را پر می کنند. او پیوند هستی است با دنیایی که از نداری مادر بزرگ، فرسنگ ها دور است و این روزها بدنبال همسر خوبی برای «هستی» می گردد. عشرت گونه ای است از آدمهایی با فرهنگ زورگویی و بهره کشی زمانه، پاک بودن را از آنها می گیرد و زمانی هم که به خویشتن خود بازمی گردند، خود را هراسان و پشیمان می یابند. غافل از اینکه «شکستن سد جنسیت یعنی برابری جنسیت. به دیگر بیان همه از زن و مرد در جامعه با برابری در همه کارها همکاری داشته باشند. نگاهبانی شناسه زنانه و همزمان با آن بازیابی خودگردانی درآمدی…». عشرت یا مامان عشی نماینده طبقه بورژوا و مصرف گرا در داستان است وی که پس از مرگ شوهرش ( در راه مصدق ) به یکسال نرسیده همسر احمد گنجور که حمال و پادو آمریکایی هاست می شود. «مراد» همکلاسی «هستی» ست و یگانه مونس او پیش از آشنایی با سلیم. درگیر سیاست است و برخورد مسلحانه را پیشنهاد می کند و همواره نگران آن است که: «در شهر حلب خورشید به آوارگان و بچه های کرایه ای زل زده بود و در آسمان ابری نبود تا بگرید. » او آگاه از سرنوشت خود است و می داند که «در هر دستگاهی اگر با چرخ آن دستگاه نچرخی خردت می کنند». به نقل داستان مراد پیرو «دکتر علی شریعتی» است و حتی در آن زمان با وی رابطه داشته است. «سلیم» چون آذرخشی در آسمان تاریک، خیلی ناگهانی در زندگی «هستی» رخ می نماید، به نام خواستگاری از دختری که مادرش نشان کرده است. او آدمی است درس خوانده که در شیوه نگرش و کردار، شیفته «جلال آل احمد» است و به گفته خودش «فعلاً رابط روحانیان و روشنفکرانم» و وقتی که به گذشته تبارش برمی گردد، می گوید: «پدرم پس از پشتیبانی از محمد مصدق و سرخوردن از سیاست، شد تکمه چی تمام عیار، زن باره، درباری، ای خدا چه بگویم دل آدم می ترکد». «هستی» شاهدی راستین برای زمانهٔ خویش است. نقاشی است با درس خوانده و در بند اندیشه های بزرگ و نوین استادان و آشنایانی چون «سیمین دانشور» «حمید عنایت»، «خلیل ملکی» و «جلال آل احمد». همه آدمهای داستان در رویارویی با کردار و پندار «هستی» جایگاه خود را بازمی یابند.
عکس جزیره سرگردانی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

جزیرۀ سرگردانی
رمانی به شیوۀ راوی دانای کل (← راوی)، در ۱۳۷۲ش، نوشته سیمین دانشور. ترکیبی از تخیّل و مستندنگاری است؛ به این معنا که چهره هایی مانند جلال آل احمد، علی شریعتی و خلیل ملکی به داستان راه می یابند تا به زمینه ای تاریخی ـ عقیدتی شکل دهند که سرنوشت شخصیت های داستانی بر اساس آن پیش برده می شود. این رمان در ستایش از جوانی و شور و شوقی نوشته شده است که در دورۀ اختناق به سرگردانی می گذرد، جلد دوم این اثر با نام ساربان سرگردان منتشر شده است (۱۳۸۰).

پیشنهاد کاربران

بپرس