جعفل

لغت نامه دهخدا

جعفل. [ ] ( ع اِ ) جعفیل. گل جالیز. گلک.( ذیل قوامیس عرب تألیف دزی ). رجوع به جعفیل شود.

پیشنهاد کاربران

بر وزن فعلل ( باب فعل راعی مجرد ) در صرف برای اختصار می باشد. بە چم: جعلنی الله فداک.
بر همین وزن:
حسبل: حسبی الله.
بسمل: بسم الله الرحمن الرحیم.
سبحل: سبحان الله.
حوقل: لا حول ولا قوة الا بالله.

بپرس