جیهانی

لغت نامه دهخدا

جیهانی. [ ج َ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن نصر، مکنی به ابوعبداﷲ. در حدود سال 365 هَ. ق. به وزارت امیر رشید ابوالقاسم نوح بن نصربن احمدبن اسماعیل سامانی رسید و بسال 367 معزول شد. او وزیری دانشمند بود. تألیفاتی دارد، او راست : 1 - المسالک و الممالک. 2 - آئین مقالات. 3 - عهود الخلفاء و الامراء. 4 - الرسائل. 5 - الزیادات فی کتاب آئین. رجوع به الفهرست ابن الندیم و تاریخ بخارا و ریحانة الادب شود.

جیهانی. [ ج َ ] ( اِخ ) محمدبن احمد. از رؤسای متکلمین زنادقه ( مانویه ) بود و تظاهر بمسلمانی میکرد. ( ابن الندیم ).

فرهنگ فارسی

ابو عبد الله محمد بن نصر از رجال ادب و سیاست اواخر قرن چهارم ه. وی از سال ۳۶۵ ه. ق . بوزارت منصور بن نوح سامانی انتخاب شد و در ۳۶۷ از وزارت معزول گردید و عتبی بجای او منصوب شد . جیهانی کتابی در جغرافیا تالیف کرد بنام کتاب (( المسالک و الممالک ) ) و (( کتاب رسائل ) ) نیز ازوست .
محمد بن احمد از روسای متکلمین زنادقه

پیشنهاد کاربران

بپرس