حافظ یاری

لغت نامه دهخدا

حافظ یاری. [ ف ِ ] ( اِخ ) مردی بغایت خوش طبع و خوش صحبت و شیرین کلام بوده و بیشتر اوقات تلاوت قرآن میکرد و علم قرائت را خوب میدانست و ازجمله مصاحبان میر علی شیر نوائی بود و همیشه همای همت بر نصیحت و پند مردم میگماشت. این مطلع در انصاف از اوست :
گرم بر سر هزار آید بلا شایسته آنم
که هستم بدترین خلق و خود را نیک میدانم.
و در مدرسه اخلاصیه جامه نهاد و مزارش بسر کوچه صفا اتفاق افتاده. ( ترجمه مجالس النفائس ص 39 و 212 ).

فرهنگ فارسی

مردی بغایت خوش طبع و خوش صحبت و شیرین کلام بود و بیشتر اوقات قر آن تلاوت میکرد

پیشنهاد کاربران

بپرس