حق القدم
مترادف حق القدم: اجرت، پای رنج، پایمزد، حق الزحمه، دستمزد، مزد، ویزیت، حق المعاینه، حق المعالجه، دست رنج
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مزد پا پایمزد مزد طبیب که بخانه آید مزد قاصد
فرهنگ عمید
۲. پولی که برای عیادت بیمار به پزشک داده می شود.
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
پا رنج
پایمزد