خاک شفا

لغت نامه دهخدا

خاک شفا. [ ک ِ ش ِ ] ( اِخ ) کنایه از خاک کربلای مُعَلّی میباشد. ( آنندراج ) :
میکنم دعوی سلیمانی
در کفم سبحه ای ز خاک شفاست.
خان آرزو ( از آنندراج ).
دوای کلفت دل سایه عمارت اوست
گلش سرشت ز خاک شفا مگر استاد.
شفیع اثر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از خاک کربلای معلی می باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس