خرده اوستا

/xorde~avestA/

لغت نامه دهخدا

خرده اوستا. [ خ ُ دَ / دِ اَ وِ ] ( اِخ ) نام قسمتی از اوستای حاضر است که در زمان شاپور دوم ساسانی نوشته شده برای نماز و ادعیه روزانه و ایام متبرکه ماه و جشن های دینی و جز آن ، این ادعیه و صلوات را آباذرباد مهراسپندان موبدان موبد عصر شاه پور دوم از اوستا گرد کرده بهدینان را. ( یادداشت بخط مؤلف ). راجع به خرده اوستا و رابطه آن با سایر فصول اوستا مطالبی در زیر بطور مختصر از کتاب یشتها آورده میشود: اوستا مرکب است از پنج کتاب یا جزء: اول ، یسنا که مهمترین قسمت کتاب مقدس است و دارای 72 فصل یا «ها» می باشد، پنج گاتها جزء آن است. دوم ، ویسپرد که مجموعه ای است از ملحقات یسنا که ازبرای مراسم دینی ترتیب داده شده است و آن مشتمل بر 24 فصل یا «کرده » می باشد. سوم ، وندیداد که مطالب عمده آن راجع بقوانین مذهبی است و هر یک از 22 فصل آنرا یک فرگرد گویند. چهارم ، یشت. پنجم ، خرده اوستا که ازبرای نماز و ادعیه اوقات روز و ایام متبرکه سال و اعیاد مذهبی و غیره ترتیب داده شده است ، مندرجات خرده اوستا مثل سایر جزوات اوستا محدود بحدی نیست ، بسا از نسخ خطی قدیم دارای ادعیه ای است که در نسخه دیگر نیست ، همچنین قاعده ای ندارد که چند تا از یشتهاباید در جزء آن باشد ولی بدون استثناء تمام نسخ دارای هرمزدیشت و سروش یشت می باشد و بسا هم کلیه یشتها را جزء خرده اوستا می شمرند. بنابراین کلیه اوستا مرکب از چهار کتاب می باشد. ( از کتاب یشتها ج 1 ص 14 ).
در حاشیه برهان قاطع چ آمده است : خرده اوستا در پهلوی Apastak Xortak بمعنی اوستای کوچک ( یا مختصر )، این کتاب دینی را آذربد مهراسپند موبدان موبد عهد شاپور دوم ( 310 - 379 م. ) تدوین کرد و آن برای نماز و ادعیه اوقات روز و ایام متبرک ماه و اعیاد مذهبی سال و دیگر مراسم تخصیص داده شده. مطالب و دعاهای آن از اوستای بزرگ استخراج شده است. همه مندرجات خرده اوستا، بزبان اوستایی نیست بلکه بخش بزرگی از آن بزبان پازند و متعلق به ازمنه متأخر است.

فرهنگ فارسی

نام قسمتی از اوستای حاضر است که در زمان شاپور دوم ساسانی نوشته شده برای نماز و ادعیه روزانه و ایام متبرکه ماه و جشن های دینی و جز آن این ادعیه و صلوات را آبادر باد مهر اسپندان موبدان موبد عصر شاه پور دوم از اوستا گرد کرده بهدینانرا.

دانشنامه عمومی

خُرده اَوِستا ( خورده اوستا ) یکی از کتاب هایی است که مجموعه ای به نام اوستا را تشکیل می دهند. اوستا کتاب دینی زرتشتیان است.
خرده اوستا جوان ترین بخش اوستا و گزیدهٔ بخش هایی از یشت ها و یسنه است. موضوع خرده اوستا دعاهای کوتاه، نمازهای روزانه و سرودهای آیینی و سرودهایی درباره درگذشتگان است. این کتاب را آذرباد مهراسپندان تدوین کرده است. [ ۱]
نام این نسک در پارسی میانه خورتک اوستاک بوده؛ به معنای «اوستای کوچک».
این نسک دربرگیرندهٔ نمازها، نیایش ها و درودهایی است که زرتشتیان در هنگام های گوناگون شب و روز یا در جشن های دینی سال یا رویدادهای مهم خویش چون سدره پوشیدن و کُشتی بستن کودکان و عروسی و سوگواری، آن ها را می خوانند.
نسخه هایی که از خرده اوستا در دست است؛ یکی نیست و در برخی، دعاهایی افزوده دارد و در بخشی دیگر ندارد. به همین گونه میان خرده اوستاهای در دست در هندوستان و ایران نیز چندگونی دعاها دیده می شود و دشوار می توان دو نسخه از این نسک را یافت که محتوی یکسانی داشته باشد. تنها بخش ثابت در همهٔ خورده اوستاها هرمزدیشت است. مفسرین اروپایی بخش های دیگر اوستا را نیز به خرده اوستا چسبانده اند؛ ولی ابراهیم پورداوود خرده اوستا را بخش های زیر می داند:
اشم وهو - یتا اهو
• نیرنگ کشتی بستن
• سروش باژ
• هوشبام
• پنج نیایش
پنج گاه
• دوسی روزه
• چهارآفرینگان
عکس خرده اوستاعکس خرده اوستا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خُرْدِه اَوِسْتا
(یا: اوستای کوچک) منسوب به آذرباد مَهْرَسْپَندان، از بخش های پنج گانۀ اوستا. مجموعه ای حاوی دعاهای کوتاه خاص مؤمنان زردشتی، در برابر دعاهای خاص روحانیان است، که در موقعیت های خاصی مانند ایام متبرک ماه و اعیاد دینی خوانده می شود. بخش های مهم خرده اوستا عبارت اند از نیایش (نام پنج دعا که هریک از آن ها در مواقعی از روز یا ماه خوانده می شود، مانند خورشید نیایش)، گاه (دعاهایی که باید در پنج هنگام از شبانه روز خوانده شود)، ۳۰ روز (دعاهایی متعلق به هر یک از ۳۰ ایزدی که ۳۰ روز ماه به نام آن ها است)، آفرینگان (دعاهایی که همراه با اهدای نذورات خوانده می شود، مانند آفرینگانِ گاهان)، و شعرها و دعاهای کوتاه، مانند سه دعای معروف زردشتی، ازجمله یِتا اَهُو وَیریُو و سروش باج (دعای خاص ایزد سروش). در نسخه های گوناگون خرده اوستا متن هایی به پازند نیز مشاهده می شود.

پیشنهاد کاربران

شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه اَشم و هو در اصل و ریشه به شکل زیر بوده است : آش مو هو. مو به معنای من و هو به معنای خدا . لذا این واژه به معنای زیر بوده : هو آش و غذای من است.
وندیداد به شکل وان دَی داد به معنای ؛ آنکه دیروز داد. منظور اینکه؛ آنکه دیروز روزی مرا داد، روزی امروز و فردا و پس فردایم را هم خواهد داد . البته نه از طریق توکل به هو یا بخدا و در انتظار نشستن دریافت امداد های غیبی بطور مجانی و رایگان بلکه با سعی و کوشش خودم.
خُر ده به معنای ده خورشید . منظور جنبه ها یا ابعاد دهگانه نفسانی هر فرد انسانی مشتمل بر پنج گاه یا من یا خود و یا نفس مجرد مردانه و پنج نفس مجرد زنانه.
واژه " خویدوده " که زرتشت و شاگردان و هم عصران وی به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آن علم و آگاهی نداشته اند از دیدگاه خردمندان گم نام و آفرینندگان اولیه این واژه در میدان های خود شناسی و انسان شناسی خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای زیر بوده است :《 خود تو ده تائی》 و نه به معنای اشتباه و عاطل و باطل و انحرافی و گمراه کننده ازدواج با محارم.
هو نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان ایلام ( Elam با تلفظ اِل آم یا ایل عام ) بوده است.
ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان در اعصار دور دست باستان در سرزمین های هندوستان و ایران قبل از پیدایش خط و هزاران سال پیش از تولد زرتشت عبارت بوده اند از :
الف - گردونه مهر خردمندان گم نام میترائی با نشانه چلیپا روی آن . نه به معنای گردش خورشید بدور زمین ( تفسیر جزئی - منظومه ای - نجومی ) بلکه حرکت دایره وار عشق و زندگی که همیشه پس از یک دور کامل به نقطه اول بر میگردد و حرکت خودرا دوباره در مداری برتر و کمال یافته تر از مدار قبلی یا پیشین از نو آغاز می کند ( تفسیر کلی در زمینه حداقل دو جنبه ای یا دو بُعدی بودن هستی و وجود انسان و جاودانه بودن عشق و زندگی نه بصورت خطی و پیوسته یعنی یک بار متولد شدن و دیگر نمردن بلکه منقطع و ناپیوسته و دایره وار به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه.
ب - گردونه یا چرخه تولد و مرگ خردمندان گم نام هندو ماقبل عصر ودائی با سمبل سواستیکا یا صلیب شکسته ( غلابی ) روی آن . مترادف و معادل و هم معنا با گردونه مهر میترائیان.
پ - دنیا های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار علاوه بر نظریه اتمی دموکریت فیلسوف برجسته یونان باستان ماقبل سقراط و افلاطون و ارسطو .
این ایده های حقیقی در میدان های کلی خود شناسی ؛ انسان شناسی ؛ حقیقت و واقعیت و طبیعت و کیهان شناسی ؛ عشق و زندگی شناسی ؛ جاودانگی شناسی ؛ بینهایت و با نهایت شناسی و سر انجام خدا شناسی ، جاودانه اند و باید به زبان و روش علمی آنها را دوباره از نو شرح و توضیح داد. این ایده ها و حقایق باستانی بسیار بر تر و ارزشمند تر اند از کلام های کودکانه و مبتدیانه نوآه ( نوح ) ؛ آبراهام ( ابراهیم ) ؛ موسا ( موسی ) ؛ زاراتُسترا و زوروآسترا ( زرتشت ) ؛ ایسا ( عیسی ) و محمد به عنوان خاتم آنان البته به باور مسلمانان.
ایده درخشان زرتشت این بوده است که دو جهان مینوی و مانوی یعنی مادی و معنوی روی همدیگر و درهم اجین و تنیده در هم اند و نه جدا از هم یکی در بالا یا ماوراء و دیگری در پایین یا مادون . و ایده درخشان بودا ( بود ده ) این بوده است که قاطعانه شرح و توضیح و تبیین و توجیه چرخه طبیعی تولد و مرگ از طریق گردش حلول روان یا تناسخ توسط پیشینیان را رد نموده و روان بودن آنرا فقط در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی مقدور و امکان پذیر دانسته است. لذا آنانیکه بعد از بودا تاکنون سعی کرده اند که تناسخ را رد کنند، فقط انرژی حسی و فکری و خیالی و وقت و عمر خودرا تلف نموده اند، مانند بعضی از متکلمین و حکیمان و عارفان مسلمان و ایرانی . انسان به کمک کلیه معارف آئینی و وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و معارف حاصل از کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفانی و جمع این معارف روی همدیگر هرگز به شناخت کامل خود و خداوند نائل نخواهد گردید بلکه فقط از طریق شناخت واقعیت عینی و باطنی یا بطور کلی طبیعت و کیهان و طبع یا طبیعت خویش. نتیجه اینکه هر فرد انسانی که از طریق محتوای کتب آئینی و دینی به خداوند متعال اعتقاد و باور و ایمان و امید داشته باشد و بخصوص ایمان به مبداء و معاد و آخرت و قیامت های انفرادی - صغرایی و جمعی - کبرایی دینی داشته باشد ، بخصوص در سطوح بالای رهبریت و پیشوائی و مرجعیت تقلید آئینی و دینی، کلیه لحظات عمر شریف دنیوی خودرا در ظلمت های ژرف و جهل های علاج ناپذیر سپری خواهد نمود گرچه ممکن است که تصورات اوهامی خود وی در خیال این پنداشت باشد که بطور شبانه روزی در نور و روشنایی مشغول سیر و سلوک در آفاق و انفس است و دیگران در جهل و تاریکی گیر کرده و نیازمند هدایت های معنوی وی می باشند.

بپرس