خف کردن


معنی انگلیسی:
ambush, crouch, lurk, squat, stalk

واژه نامه بختیاریکا

( خِف کِردِن ) تَپِستِن؛ قایم شدن؛ کمین کردن؛ پنهان شدن
( خِف کِردِن ) خفت کردن

پیشنهاد کاربران

خَف کردن: [ اصطلاح شکار] حالت سگی که شکار را می بیند ولی در جای خود می ماند و به آن نگاه می کند.
عزم داشتن؛کمین کردن
اصطلاح یزدی است
خِف کِردن در اصطلاح یزدی یعنی کمین کردن
کمین کردن، ساکت ماندن

بپرس