خواجه کردن


مترادف خواجه کردن: خصی کردن، اخته کردن، عقیم کردن

معنی انگلیسی:
emasculate

لغت نامه دهخدا

خواجه کردن. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خصی کردن. اخته کردن. بریدن آلت رجولیت کسی. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

(مصدر ) در آوردن خای. کسی اخته کردن خصی کردن .
خصی کردن اخته کردن

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) (مص م . ) اخته کردن .

پیشنهاد کاربران

خصی کردن. [ خ ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) برآوردن خایه های حیوانی یا انسانی و جز آن تا حالت نر بودن بشود. خواجه کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ) : بازرگانان ، فرزندان ایشان را بدزدند و بیاورند و آنجا خصی کنند و بمصر او را هزار چوب آرند و بفروشند. ( حدود العالم ) . امیر گفت : بزنند و خصی کرد اگر بمیرد و قصاص کرده باشند. ( تاریخ بیهقی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

گرنه بهرنسل بودی ای وصی
آدم از ننگش بکردی خود خصی.
مولوی.

بپرس