خوش دامن


مترادف خوش دامن: پاک دامن، پاک دامان، عفیف، نجیب، پاک، باعفت

متضاد خوش دامن: تردامن، آلوده دامن، آلوده دامان، نانجیب

لغت نامه دهخدا

خوشدامن. [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ] ( اِ ) خوشتامن. مادرزن. ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) :
بگویم ای زن تو گشته قلتبان شوهر
سه پایه زن شده خوشدامن ترا داماد.
سوزنی.
|| مادر شوهر. خوشتامن. ( از برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مادر زن مادر شوهر .
خوشتامن مادر زن

فرهنگ معین

( ~. مَ ) (اِمر ) نک خُشدامن .

فرهنگ عمید

= پاکدامن

پیشنهاد کاربران

خوش دامن در اصل فارسی اصیل به مادرزن گفته میشود که در حال حاضر هم در پاکستان و در قسمتهایی از افغانستان هنوز و همچنان با همین لحن فارسی ببان میشود
خوش دامن

بپرس