خیسانده

/xisAnde/

معنی انگلیسی:
infusion

لغت نامه دهخدا

خیسانده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) نقوع و مصفای از هر داروی در آب قرار داده شده. ( ناظم الاطباء ). نقیع. منقوع. ترنهاده. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) خیس شده مرطوب .
نقوع و مصفای از هر داروی در آب قرار داده شده .

فرهنگستان زبان و ادب

{maceration} [گیاهان دارویی] گیاه یا پودر آن که با هدف استخراج مادۀ دارویی در دمای محیط در درون حلّال قرار داده شده است

دانشنامه عمومی

چکانش یا انفوزیون ( به انگلیسی: infusion ) در پزشکی به تزریق قطره ای ماده ای، مانند محلول نمکی یا قندی به سیاهرگ یا بافت را گویند.
معمولاً اصطلاح انفوزیون را برای داروهایی به کار می برند که تزریق وریدی سریع آنها موجب بروز عوارض می شود مانند نیتروگلیسیرین وریدی یا آمینوفیلین.
انفوزیون همچنین یک روش تولید چای گیاهی است.
عکس خیساندهعکس خیسانده
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

infusion (اسم)
ریزش، ریختن، خیسانده، القاء، تزریق، دم کردگی

tincture (اسم)
رنگ، خیسانده، تنتور، طعم جزیی، اثر جزیی، رنگ جزیی، ته رنگ

elixir (اسم)
اکسیر، کیمیا، خیسانده

potion (اسم)
خیسانده، جرعه، دارو یا زهر ابکی، شربت عشق

tinct (اسم)
رنگی، رنگ، خیسانده، دارای تهرنگ، اثر یا رنگ جزیی

پیشنهاد کاربران

بپرس