دانم که ندانم

دانشنامه عمومی

«دانم که ندانم» ( به انگلیسی: I know that I know nothing ) ( به یونانی: ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα ) ( به لاتین: scio me nescire یا scio me nihil scire ) نقل قولی بسیار مشهور از سقراط فیلسوف یونانی است.
یکی از معانی که از این جمله برداشت شده است، این است که انسان هرگز نمی تواند چیزی را به یقین بداند. پرسشی که اینجا مطرح می شود این است که اگر هیچ نمی تواند بداند، پس چگونه می داند که هیچ چیز نمی داند؟ برخی این تعبیر را تحت عنوان پارادوکس سقراط، نوعی پارادوکس دروغگو برشمرده اند.
اما حالت دیگر این است که گفته شود منظور سقراط این بوده که انسان هرگز نمی تواند چیزی راجع به جهان خود را به یقین بداند، اما از احوال درونی خود به یقین می تواند معرفت یابد؛ پس می تواند بگوید که راجع به جهان به یقین چیزی نمی داند و تناقضی پیش نمی آید. [ ۱]
همچنین می تواند به این منظور باشد که انسان هرچقدر هم که بداند باز هم چیزهایی هستند که هنوز کشف نشده اند، و تعداد این چیزهای کشف نشده بسیار زیاد است؛ یعنی ما هرچقدر هم که بدانیم در مقابل چیزی که نمی دانیم بسیار بسیار ناچیز است.
تعبیر دیگری که از سخن سقراط ممکن است، این است که منظور او این بوده که او علم ناچیزی دارد، آن قدر ناچیز که در برابر مجهولات او این علم صفر است. چنان که در شرح محاکمهٔ سقراط آمده که سقراط می گوید که یک بار از معبد دلفی دربارهٔ داناترین افراد پرسیده اند و پاسخ آمده که سقراط داناترین است. سقراط خود از این بابت مبهوت و متحیّر است؛ زیرا او می داند که دانشی ندارد؛ و خدا نیز ممکن نیست دروغ بگوید.
او سرانجام به این نتیجه می رسد که «فقط خدا داناست. » با این حساب چرا خدا سقراط را داناترین آدمیان دانسته است؟ سقراط پاسخ می دهد که منظور خدا شخص سقراط نیست، بلکه خدا نام سقراط را برای مثال به کار برده است؛ مانند اینکه بگوید «کسی داناست که مانند سقراط بداند که دانایی اش هیچ ارزشی ندارد. »[ ۲]
برای توضیح بیشتر تمایز میان معرفت به سواء - معرفت و معرفت به معرفت؛ می توان جهل را به دو گونه مطلق ( بسیط ) و مرکّب تقسیم نمود. جهل بسیط آن است که انسان چیزی را نمی داند و خودش هم می داند که نمی داند، در این حالت ممکن است در مقام کسب دانایی آن برآید. [ ۳] یا لااقل به حرف دیگران گوش می دهد که اگر حقیقت است بپذیرد، بالاخره این جهل خیلی خطر ندارد؛ ولی جهل مرکب یا دُژآگاهی[ ۴] آن است که انسان نمی داند، و نمی داند که نمی داند و مثلاً به خاطر غرور، فکر می کند که می داند. [ ۳] اینگونه جهل، علاج ناپذیر است، چون غرور نمی گذارد جهل برطرف شود.
عکس دانم که ندانمعکس دانم که ندانم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس