درخت سنجد

لغت نامه دهخدا

درخت سنجد. [ دِ رَ س ِ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، واقع در 36هزارگزی شمال خاوری کدکن ، با 185 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

درخت سنجد. [ دِ رَ س ِ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه شهرستان مشهد، واقع در 52هزارگزی شمال باختری مشهد و جنوب کشف رود. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

مترادف ها

service (اسم)
لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه

پیشنهاد کاربران

بپرس