دره گرگ

لغت نامه دهخدا

دره گرگ. [ دَرْ رَگ ُ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بزچلو بخش وفس شهرستان اراک. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری کمیجان و سرراه نیمه شوسه کمیجان به اراک. آب آن از قنات و راه آن نیمه شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

دره گرگ. [ دَرْ رَ گ ُ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد. واقع در 9هزارگزی شمال خاوری اشترینان و کنار راه مالرو دره چنار به اشترینان با 2175 تن سکنه. ( طبق سرشماری 1335 هَ. ش. ) آب آن از قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دره گرگ. [ دَرْ رَ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون. واقع در 43هزارگزی جنوب خاوری فهلیان و 22 هزارگزی راه شوسه کازرون به فهلیان ، با 277 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون

پیشنهاد کاربران

واژگان لری که در منطقه ی چال گودرزی و اشترینان و پیرامون آن کاربرد دارد البته گاهی تلفظ واژه ای از روستا به روستا تفاوت دارد :
زبان لُری را پاس بداریم
کِتُو: کتاب
کِرِّ دو: هوای مه آ لو
...
[مشاهده متن کامل]

کَشکَکِ زونی: بر جستگی روی زانو
کوخَه: سُرفه
کَمچَه: ملاقه
کُر: پسر
کَرتیر: ابزاری فلزی با دستۂ چوبی جهت
مرز بندی در کشاورزی
کَرواس: پارچۂ کرباس
کِنار او: توالت
کَفتَر: کبوتر
کُچِک: کوچک
اُو: آب
اَفتو: آفتاب
شو: شب
ایوارَه: غروب
شومی: هندوانه
خروِزَه: خربزه
گُرمِج: مُشت
کلیک: انگشت
تیا: چشم
اور: ابر
آسارَه: ستاره
شیطو: شیطان
مِرژِنگ: مژه
پِت: دماغ
شونَه: شانه
مِرک: آرنج
پِشنی: پیشانی
شاتَه: نون لواش گِرد
پونوچی: کفاش ( گیوه دوز )
گِردِکو: گردو
بام: بادام
تُرموغ: تخم مرغ
نوجی: عدس
افتوءَ: آفتابه
دِنو: دندان
گُردالَه: قلوه
گیَه: سیرابی
دِرِنجَه: دودکش سقف خانه
بازِه: هوا کش تنور

لطفا از روستای دره گرگ مطالب زیاد بزارید ممپون
دره گرگ روستایی است در استان لرستان شهرستان بروجرد بخش اشترینان که مردم خون گرم و مهربانی دارد

بپرس