دیکشنری
مترجم
بپرس
درهم کوبیدن
معنی انگلیسی
:
destroy
,
shatter
,
smash
,
squash
overwhelm
,
vanquish
مترادف ها
smash
(فعل)
خرد کردن، درهم شکستن، ورشکست شدن، شکست دادن، بشدت زدن، پرس کردن، درهم کوبیدن
فارسی به عربی
حطم ، اِجتیاحٌ
پیشنهاد کاربران
کنایه
نابود کردم
شکست
معنی می شود: نابود کنیم.
نابود کردن
غلبه کردن، شکست دادن
شکست دادن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها