دقدان

لغت نامه دهخدا

دقدان. [ دِ ] ( معرب ، اِ ) معرب دیگدان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || آنچه دیگ را بر آن نصب کنند. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ). اجاغ و جائی که در آنجا دیگ بجوش می آورند. || مجمر و محل آتش و جای آتش. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس