دون پایه

/dunpAye/

مترادف دون پایه: سفله، فرومایه، زیردست

متضاد دون پایه: بلندپایه

معنی انگلیسی:
junior, little, low, minor, straw man, subordinate, underling, inferior, lowly, shrimp, simple

فرهنگ فارسی

( صفت ) کارمندی که پایه ( رتبه ) اداری ندارد .

فرهنگ عمید

کارمند دولت که رتبۀ اداری نداشته باشد.

واژه نامه بختیاریکا

چاله کَن

مترادف ها

underling (اسم)
ادم پست و حقیر، دون پایه، ادم زیر دست

understrapper (اسم)
دون پایه، شخص حقیقر، شخص کوچک، عامل پایین درجه

پیشنهاد کاربران

مجید علیائی
جواب . مرئوس یعنی زیردست
معمولی - عادی - زیر دست
توفیلمهادون. پایه. یکسره. میگن.

بپرس