راست کرداری

/rAstkerdAri/

لغت نامه دهخدا

راست کرداری. [ ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل راست کردار. درستکاری. صحت عمل. راستکار بودن :
چون در او بود راست کرداری
خواب او گشت قفل بیداری.
اوحدی.
و رجوع به راست کردار شود.

فرهنگ فارسی

عمل راست کردار

پیشنهاد کاربران

بپرس