رضا پاشا

لغت نامه دهخدا

رضاپاشا. [ رِ ] ( اِخ ) یا رضای تبریزی ، محمدرضاپاشا. از گویندگان ایرانی نژاد و از اهالی تبریز بود. در دوران کودکی به عثمانی مهاجرت کرد و به مقاماتی نایل شد. وی بسال 1034 هَ. ق. درگذشت. بیت زیر او راست :
ز بس که آتش شوق تو مدعاسوز است
عیان نگشت به ما هم هنوز مطلب ما.
( از قاموس الاعلام ترکی ).
و رجوع به صبح گلشن ص 173 و آتشکده آذر چ شهیدی ص 167و 166 و تذکره نصرآبادی ص 69 و دانشمندان آذربایجان ص 231 و فرهنگ سخنوران ( رضا تبریزی ) شود.

رضاپاشا. [ رِ ] ( اِخ ) علی جزایری. از رجال و دانشمندان عصر سلطان عبدالمجیدخان و سلطان عبدالعزیزخان بود و بسال 1290 هَ. ق. درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

رضاپاشا. [ رِ ] ( اِخ ) از گویندگان و وزیران نامی عثمانی و از اهالی طرابوزان بود و بسال 1262 هَ. ق. درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

رضاپاشا. [ رِ ] ( اِخ ) از وزیران عصر عبدالمجیدخان و سلطان عبدالعزیزخان بود و بسال 1292 هَ. ق. درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

فرهنگ فارسی

از وزیران عصر عبد المجید خان و سلطان عبد العزیز خان بود و بسال ۱۲۹۲ قمری درگذشت

پیشنهاد کاربران

بپرس